حجت الاسلام بیگدلی که نسبت خانوادگی نزدیکی با مرحوم آقامیری دارند از شخصیت و زندگی ایشان میگویند

 

لطفا راجع به زندگی علمی و ادوار مختلف زندگی آیت الله آقامیری توضیحاتی بفرمایید؟
ایشان سال ۱۳۱۸ در دزفول متولد شدند، خانواده ایشان یک خانواده روحانی بود که از طرف پدر به سادات آقامیری و از طرف مادر به خاندان شیخ الاسلام عاملی می رسند.
ایشان دوران دروس مقدماتی خودشان را در دزفول، نزد علمای دزفول سپری کردند. و برای ادامه تحصیلاتشان به قم مشرف شدند و با جدیدت و با بهره مندی از هوش وافری که داشتند موفق شدند با درک محضر علمای بزرگی چون آیات عظام؛ حضرت آیت الله العظمی شیخ مرتضی حائری ، حضرت آیت الله العظمی شبیری زنجانی، حضرت آیت الله العظمی وحید خراسانی و حضرت آیت الله العظمی محمد تقی بهجت دروس خود را سپری کنند.درک محضر علمای بزرگ همراه با روح تتبع و محققانه از ایشان عالمی توانمند و متهور در علوم دینی مخصوصا فقه اصول ساخته بود.
بعد از فوت مرحوم ابوی ایشان با دعوت تعداد زیادی از ارادتمندان به این خانواده، در دزفول اقامت گزیدند، در حوزه های علمیه و مدارس دزفول و در بیتشان پذیرای تعداد زیادی از طلاب و فضلا شدند و به واسطه تسلط بر تدریس و آگاهی از مشرب های علمی علما و برخورداری از صفات برجسته ای چون تواضع ، فروتنی ، اخلاص با بیان شیرین،اقدام به بیان دروس حوزه علمیه نموده و کثیری از فضلا را جذب حلقات درسی خودشان نمودند.
ایشان علیرغم بهره مندی از مدارج علمی بالا و برخورداری از قوه اجتهاد هیچگاه کمترین داعیه ای ایشان دیده نمیشد و منزه از این ادعاهای امروزی بودند.و با تواضع زایدالوصفی در برخورد با مردم از روحیه مرید پروری خود داری می کردند.

ایشان برخوردار از هوش وافر و قدرت تحلیل در مسائل اجتماعی بوده و به همین واسطه نقطه نظرات ایشان راهگشای طبقات مختلف مردم و مسئولین ،دست اندرکاران امور مختلف بود. ایشان در مسائل متفاوت دید روشنی داشت و بعضی اوقات مردم و مسئولین نکته ای می خواستند به ایشان بدهند می دیدند که ایشان درآن مسئله خیلی جلوتر است؛ و خوب اخبار را می گرفتند و هم خوب تحلیل می کردند، و اصلا این را بروز نمی دادند.
ایشان در تربیت طلاب و ترغیب مردم به انجام امور خیر و دلالت آنها در بهره مندی از معارف اسلامی زبان زد بود.

علارغم اینکه نشانه های زیادی از علمای گذشته داشتند، ولی آن سعه ی صدرشان و توانمندی در پاسخگویی به شبهات ، ایشان را پذیرای جوانان خیلی زیادی کرده بود که که با شیفتگی هر چه تمام تر در محضرشان کسب فیض می کردند.

قرار بود یک زندیگنامه ای ایشان با اصرار از خودشان بنویسند و ما ۱۵ سوال به ایشان داده بودیم و قصدمان این بود ایشان با زبان خودشان شرح حالی بدهند، خواستیم یک چیز مستندی داشته باشیم، از حوزه درسشان ،از مسجدشان ، و در آن زمان هم مسجد می رفتند.
و قبول کردند که بنویسند و ما یک نفر را برای تولید یک مستند از زندگی ایشان بگذاریم به جای ایشان این نوشته هارا بخوانند.

ابتدا گفتند که چکنویسشان کرده ام و باید پاکنویس بشوند و بعد درگیر بیمارستان شدند و مقداری از چکنویس ها را گم کرده بودند ، تا یک مقدار حالشان بهتر می شد من از ایشان سوال میکردم که چه بکنیم برای این نوشته ها؟ ایشان می گفتند بگذارید تا حالمان بهتر بشود.
و حال ایشان متاسفانه بهتر نشد و عملا این کار انجام نشد ، خب ما چند فیلم سخنرانی و صوت از ایشان داریم که علیرغم سخت گیری ایشان بر اینکه نباید از مجالس و صحبت هایشان فیلم گرفته شود ، از ایشان الان داریم.

ایشان از زمانی که به دزفول تشریف آوردند در مسجد نور مشغول بودند. قبل از آن هم در مسجد ننه قمری مشغول ودند.
از خدمات متعال علو درجات و رضوان الهی را برای این عزیز مردمدار خواهانیم.

لینک کوتاه: http://bidardez.ir/?p=1335