×

منوی بالا

منوی اصلی

دسترسی سریع

اخبار سایت

false
false
false

انقلاب اسلامی وحضور تاریخی ما
استاد اصغرطاهرزاده

باسمه تعالی

۱- بدون درک زمانه، هیچ قدمی به سوی آینده‌ی خود نمی‌توان برداشت و رخداد انقلاب اسلامی در این تاریخ،همان زمانی است که می‌توانیم با قرارگرفتن در آن، سرنوشت خود را از بند غرب آزاد کنیم و تاریخ پایان‌یافتگی غرب را نشان دهیم که همان تاریخِ سست‌شدن عهد انسان با سکولاریته و اقامه‌ی رابطه‌ی انسان با خداست.

۲- امیرالمؤمنین علی(ع) در آخر خطبه‌ی ۱۹۰ می‌فرمایند : «فَإِنَّ لِکُلِّ شَیْ‏ءٍ مُدَّهً وَ أَجَلًا» برای هر چیزی مدت و سرآمدی است. حضرت صادق (ع) می‌فرمایند: «نَحْنُ أَعْلَمُ بِالْوَقْت» ما داناترین افراد به وقت هستیم. حضرت علی(ع) در رابطه با شناخت زمان و زمانه می‌فرمایند: «أَعْرَفُ النَّاسِ بِالزَّمَانِ مَنْ لَمْ یَتَعَجَّبْ مِنْ أَحْدَاثِه‏» داناترین مردم به زمان کسى است که از تحوّلات آن دچار شگفتى نشود و خویشتن را نبازد. امام صادق(ع) می‌فرمایند: «قَالَ فِی حِکْمَهِ آلِ دَاوُدَ عَلَى الْعَاقِلِ أَنْ یَکُونَ عَارِفاً بِزَمَانِهِ مُقْبِلًا عَلَى شَأْنِهِ حَافِظاً لِلِسَانِه‏» در دستورهاى حکیمانه‌ی آل داود چنین آمده است که وظیفه‌ی انسان خردمند است که زمانه‌ی خویش را بشناسد.

۳- مقام معظم رهبری«حفظه‌اللّه» می‌فرمایند: «واقعاً حضرت امام«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» انسان‏ عجیبى‏ بود اصلاً پیدایش و وجود این انسان با آن ابعاد، هیچ قابل تحلیل نیست جز این‏که بگوییم تفضّل الهى بود براى این‏که چرخشى در تاریخ و در حرکت قافله‏ى عظیم بشرى به‏وجود آورد، دستى باید از غیب ظاهر مى‏شد، خداى متعال این دست را ظاهر کرد».(بیانات‌در تاریخ: ۱/۳/۱۳۶۹)

۴- تا ما نسبت خود را با حقیقت دوران خود یعنی انقلاب اسلامی، قطع نکرده‌ایم، آن حقیقت همواره چهره‌های پنهان خود را بر ما می‌گشاید و این‌طور نیست که یک بار برای همیشه انجام گیرد و تمام شود، تا ما عهد خود را با آن حقیقت پایدار نگه می‌داریم، گشودگی‌ها ادامه دارد. زیرا با یک حقیقت تاریخی روبه‌روئیم و نه با یک حادثه و اتفاق و بدین لحاظ در موارد زیر نسبت خود با انقلاب اسلامی را بازخوانی می‌کنیم.

۵- چگونه می‌توان نگهبانان انقلاب اسلامی بود اگر آن را حقیقت وجودی دوران ندانیم؟ آیا جز با گوش‌سپردن به آن از طریق وجودِ خود و با به زبان‌آوردن تعلق خاطری که به آن داریم، می‌توانیم بار سنگین مسئولیت این دوران را به دوش بگیریم؟

۶- همان‌طور که انسان‌ها واجد ناخودآگاهیِ فردی هستند، ناخودآگاهی جمعی دارند و در ناخودآگاه جمعی همه‌ی افرادِ قوم شریک‌اند، خودآگاهیِ جمعی فراتر از زمان و مکان، انسان‌ها را در بر می‌گیرد، در حالی‌که ممکن است هنوز ندانند به چه‌ حقیقتی رسیده‌اند.[۱] حقیقت به صورت رخداد در تاریخ ظهور می‌کند و معرفت خاصی را به انسان‌ها متذکر می‌شود، مثل حضور در مرغزاری خوش منظره، مثل پرتو روشنایی در دل تاریکی.

رخداد تاریخی، یک نوع آشکارشدن است برای جان انسان، مثل فهمیدن‌های معمولی نیست، انسان در آن واقع می‌شود و اگر نسبت به آن خودآگاهی پیدا کند می‌تواند از آن تغذیه کند و با آن هماهنگ گردد، در آن صورت به داخل آن رخداد کشیده می‌شود و در آن حالت امری معنادار، اعتبار و مرجعیت خود را بر آن فرد یا ملت‌ حاکم می‌گرداند و به آن ملت خطاب می‌کند و آن ملت آن معنا را از خود می‌کند و حاضر می‌شود با آن زندگی کند و به آن آری بگوید.

ما در انقلاب اسلامی در داخل رخدادِ حقیقت این دوران قرار گرفته‌ایم قبل از آن‌که فکر کنیم چگونه باید به آن باور داشته باشیم. پیش‌فهم‌هایی است در امری معنادار و معنوی که در «سنت» رخ می‌نمایاند و در افق درونی انسان‌ها عالَمی را به آن‌ها عطا می‌کند و انسان‌ها در آن عالَم از خود، فهمی خاص پیدا می‌کنند. وظیفه‌ی ما جهت تفسیر این رخداد، توجه به پشتِ صحنه‌ی آن است تا بیرون از فرهنگ مدرنیته، فهم تازه‌ای از خود پیدا کنیم و وارد تاریخی اثرگذار شویم.

۷- ندای بی‌صدای وجود، از ما گوش خاصی را طلب می‌کند. شهداء صدای بی‌صدای وجود این تاریخ را شنیدند. به همان معنایی که رسول خدا(ص)می‌فرمایند: « إِنَّ لِرَبِّکُمْ فِی أَیَّامِ دَهْرِکُمْ نَفَحَاتٍ أَلَا فَتَعَرَّضُوا لَهَا»[۲]. در حین روزگاران عمرتان، نفحاتی از طرف پروردگارتان به صحنه خواهد آمد، آگاه و هوشیار باشید و خود را در معرض آن نفحات قرار دهید. و معنای نظر به انقلاب اسلامی به عنوان حقیقت این روزگار باید از این نوع باشد، نه آن‌که بخواهیم با عقل انتزاعی به آن نظر کنیم.

۸- آدمی به ندای بی‌صدای هستی گوش می‌دهد و با زبان، آن را آشکار می‌کند. یعنی حقیقت، صامت نیست و در هر دوران سخنی دارد و باید با گوش‌سپردن به آن، با زبانی مناسب، آن حقیقت را آشکار کرد. در این صورت است که انسان در عین داشتن سخنی اصیل، به معنای خود دست می‌یابد که آن معنا، ارتباط با حقیقت وجود است و پاسخ‌دادن به دعوت و ندای بی‌صدای حقیقت، وگرنه انسان‌ها همچنان در بی‌معنایی به‌سر می‌برند.

۹- انقلاب اسلامی بستر زندگی انسان بر روی زمین است، در حالی‌که نظر به آسمان دارد. امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» آمد تا ما در عین زندگی بر روی زمین، در قرب الهی به‌سر ببریم و با زبان و عمل، گزارش‌گرِ چنین دریافتی باشیم و معنای‌ بودن‌مان فراموش نشود و در آوراگیِ بازگشت به خانه، سکنی‌گزیدن را رقم بزنیم و این از جهتی رازِ این تاریخ است که مثل هر رازی، در عین آشکارگی، پنهان است و خود را در آن‌چه آشکار شده، پنهان می‌کنند.

۱۰- سکنی‌‌گزیدن از طریق انقلاب اسلامی در این عالم، همان شوقی است که رزمندگان را در شب عملیات در برگرفت تا در تاریخی به وسعت حضور یاران حسینu در عالم، حاضر شوند. انسان می‌تواند در این اشتیاق و شوق، اقامت گزیند و هم‌چنان در سیر رجوعِ به حق قرار داشته باشد. این است سلوک عارفانه‌ی این دوران که انسان را همواره در مقام فکر و ذکر قرار می‌دهد و منشأ تقرب او به عالَم معنا می‌گردد و افق آینده‌ را همواره گشوده می‌یابد و از بی‌آیندگی و از آتش پوچیِ دوران آزاد می‌شود و منوّر به عطای حقیقت دوران خواهد شد و در این حال، «وقتِ» او وقتِ مبارک است. زیرا فضای فتوح و گشودگی برای او فراهم شده و مسئول به زبان‌آوردنِ آن وقت گشته، با واژگانی بس مبارک که در آن واژگان، انسانْ ماورای گذشته و آینده، در «حال» با حقیقت دوران روبه‌روست و آن‌چه را یافته است به طریقی ماندگار در خانه‌ی قرب، وسعت می‌دهد و به بنیاد تاریخی که شروع شده و زندگی را در عین قدسی‌بودن، قوام بخشیده، می‌اندیشد و در آن بستر سخن می‌گوید.

۱۱- در این دوران که دوران انقلاب اسلامی است، انقلاب اسلامی رویکردِ حقیقت به سوی فطرت تاریخیِ ماست و ما را در برگرفته است. کیست که در جان خود از رویکرد به سوی حقیقت، رویگردان باشد و بدان رضایت ندهد؟ وظیفه‌ی متفکران واقعی آن است که قدرت توجه به امر قدسی را به مردمان برگردانند و نگذارند روزمرّگی‌ها آن‌ها را برُباید. چنین کسانی خویشاوندانِ اصلی حقیقتِ قدسیِ دوران‌ها می‌باشند.

۱۲- تبیین حقیقی قرب و بُعد در این تاریخ به عهده‌ی خویشاوندانِ اصلیِ حقیقتِ قدسیِ دوران است که حقیقتاً متفکرانِ اصیل جامعه‌شان می‌باشند، برای درک آن‌چه جامعه‌ در آن هست ولی به آن خودآگاهی ندارد ولی در تبیین حقیقی قرب و بُعد آماده‌ی گوش‌سپردن به امرِ قدسی دوران خود می‌باشد و بدین لحاظ متفکران اصیل مذّکر خواهند بود و می‌دانند جایگاه آن‌چه به عنوان انقلاب اسلامی بدان اشاره دارند، در جان انسان‌های این دوران قرار گرفته است.

?[۱] – قرآن در رابطه با آگاهی تاریخی که سپس به خودآگاهی تبدیل می‌شود، می‌فرماید: «قُلْ آمَنَّا بِاللَّهِ وَ ما أُنْزِلَ عَلَیْنا»(آل‌عمران/۸۴) بگو ما به خدا و آن‌چه بر ما نازل شدایمان آوردیم، نمی‌فرماید «ما اُنْزِلَ عَلیّ» که تنها شامل پیامبر(ص)شود. از این جهت یک ملت را در بر می‌گیرد.

?[۲] – بحار الأنوار ، ج‏۶۸، ص: ۲۲۱

نویسنده: اصغر طاهرزاده

لینک کوتاه: http://bidardez.ir/?p=1432

true
true
false
true

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید

√ کامل کردن گزینه های ستاره دار (*) الزامی است
√ آدرس پست الکترونیکی شما محفوظ بوده و نمایش داده نخواهد شد