×

منوی بالا

منوی اصلی

دسترسی سریع

اخبار سایت

false
false
false

هر روز بر طبل توخالی و پوسیده ی قوم گرایی نواخته شده و باورمندان این تفکر ناصحیح روز به روز ازیکدیگر فاصله گرفته و باز هم متاسفانه بخش عظیمی از جامعه را بدنبال خود می کشانند.

با پایان گرفتن تب انتخاباتی و راه یابی نماینده منتخب شهرستان دزفول به مجلس شورای اسلامی مجالی فراهم شد تا به یکی از کهنه ترین وریشه دار ترین مسائل در حوزه مسائل اجتماعی شهرستان دزفول پرداخته شود.

چند صباحی است که خصوصا در ایام انتخابات گفتمان قوم گرایانه به مساله اول این شهرستان بدل می شود.البته این مساله مختص این منطقه جغرافیایی نبوده و به تبع وجود اقوام مختلف، در جای جای میهن اسلامی،جایگاهی خاص دارد.

به رغم ضرورت وسفارش آیات و روایات به مقوله وحدت اسلامی ، جمع شدن حول محور اسلام و اعتصام به حبل الهی اما متاسفانه شاهدیم که در اثر ضعف باورهای دینی و کم کاری مروجان دین،هر روز بر طبل توخالی و پوسیده ی قوم گرایی نواخته شده و باورمندان این تفکر ناصحیح روز به روز ازیکدیگر فاصله گرفته و باز هم متاسفانه بخش عظیمی از جامعه را بدنبال خود می کشانند.
به همین مناسبت و با توجه به تنوع اقوام مختلف دراین شهرستان(اعم از دزفولی،بختیاری،لر، عرب و…)مناسب دیده شد که بحثی مبسوط در این خصوص ارائه شده وادامه کار به فرهیختگان وباورمندان مکتب وحیانی اسلام سپرده شود.امید که این اقدام حداقلی گامی در راه تعالی انسانیت انسان و فرصتی برای برهم زدن نقشه های شیطانی دشمنان و بدخواهان اسلام ونظام جمهوری اسلامی گردد.

بدون شک هر انسانی فطرتا خواهان این است که موجودی با ارزش و پرافتخار باشد و به همین دلیل،باتمام وجود،برای کسب ارزش‌ها تلاش می کند.ولی شناخت معیار ارزش، با تفاوت فرهنگها کاملا متفاوت است و گاهی ارزشهای کاذب،جای ارزشهای راستین را می گیرد.
گروهی ارزش واقعی خود را در انتساب به قبیله معروف و معتبر تری می دانند ولذا برای تجلیل مقامقبیله وطایفه ی خود، دائما دست و پا می کنند تا از طریق بزرگ کردن آن،خود را بوسیله انتساب به آن بزرگ کنند.
مخصوصا در میان اقوام جاهلی،افتخار به انساب و قبایل، رایج ترین افتخار موهوم بود تا آن جا که هر قبیله ای خود را قبیله برترو هر نژادی خود را نژاد والاتر می شمردکه متاسفانه هنوز رسوبات و بقایای آن در روح بسیاری از افراد و اقوام وجود دارد.اما اسلام به عنوان یک آیین آسمانی با چنین موضوع سست و پیش پا افتاده ای هرگز نمی تواند موافقتی داشته باشد .خداوند تبار آفرین در آیه ۱۳ سوره مبارکه حجرات،فلسفه ی تفاوت ظاهری انسانها را اینگونه بیان فرموده است:
یا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْناکُمْ مِنْ ذَکَرٍ وَ أُنْثى‏ وَ جَعَلْناکُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاکُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلیمٌ خَبیر:ای مردم ما شما را از مرد و زنی آفریده وشما را تیره ها و قبیله ها گردانیدیم تا یکدیگر را بشناسید.همانا گرامی ترین شما نزد خدا،با تقوا ترین شماست و خداوند دانای آگاه است.

همانگونه که از ظاهر آیه کاملا معلوم است،مخاطب آیه ،همه انسانها ودر همه اعصار،زمان و مکانهاست ومنظور از آفرینش مردم،از یک مرد ویک زن،توجه دادن انسانها به ریشه مشترک همه آنها یعنی آدم و حواست.
با این بیان وجهی ندارد که انسانها بریکدیگر تفاخرکرده و هر گونه نژاد و یا قبیله ای، خود را برتر از دیگران به حساب آورد.
خداوند متعال بعنوان حاکم علی الاطلاق بر کل نظام هستی،فلسفه تفاوت انسانها را فقط ،شناخت یکدیگر،بیان کرده( لتعارفوا) و امتیاز اصلی هر انسانی را به سرنوشت تقوای او گره زده و بر روی کلیه امتیازهای غیر تقوایی،خط قرمز وبطلان کشیده است.
از طرفی روایاتی که در بر دارنده ی موضوع تعصب به نظامات قبیله ای و …است،سدی محکم برسر راه این تفکر بنیان نهاده و همه‌ی انسان‌ها را به کانون واقعی توجه (تقوی) دعوت کرده است.

امام باقر(ع) می‌فرماید:
«در روز فتح مکه ، پیامبر بر فراز منبری قرار گرفته و فرمود: ای مردم همانا خدتی تعالی نخوت و غرور جاهلیت و افتخار کردن به پدران را از شما برداشته است. آگاه باشید که همه‌ی شما فرزندان آدم هستید و خلقت آدم از خاک است و بهترین بنده‌ی خدا ، بنده‌ای است که اهل تقوا باشد ».

«روزی قریش (با توصل به نژاد و قبیله) بر یکدیگر فخرفروشی می‌کردند، سلمان فارسی در آن‌جا حاضر بود و گفت اما من از نطفه‌ای نجس خلق شده‌ام و به زودی مرداری گندیده خواهم شد و به مزد اعمالم خواهم رفت. اگر ترازوی عملم سنگین باشد ، کریم و الا لئیم و پست خواهم بود ».

از امام زین العابدین(ع) در مورد تعصب سوال شد، فرمود:
«تعصبی که گناه محسوب می‌شود این است که انسان افراد بَد قبیله‌ی خود را از نیکان قبیله‌ی دیگر بهتر ببیند ».

از رسول خدا(ص) نقل است که:
«هر کس که نسبت به چیزی تعصب داشته و یا کسانی نسبت به او تعصب داشته باشند رشته‌ی اسلام از گردن او جدا می‌شود ». و در بیان دیگر فرمود:
«هر کس به اندازه‌ی دانه‌ی خردلی تعصب داشته باشد ، خداوند او را در روز قیامت با اعراب جاهلیت برانگیخته خواهد کرد ».

از امام صادق(ع) روایت شده است که :
«فرشتگان می‌پنداشتند که ابلیس از آن‌هاست اما خداوند متعال می‌دانست که او فرشته نیست. حمیّت، تعصب و غضب شیطان او را بر آن داشت تا حقیقت خود را ظاهر کند. پس گفت:مرا از آتش و آدم را از خاک آفریدی ».

حال باید دید که تعصب نکوهیده و مورد نظر روایت فوق چه نوع تعصبی است.
ملا احمد نراقی در کتاب شریف «معراج السعاده» تعصب را این‌گونه تعریف کرده است: «تلاش گفتاری و عملی در حمایت از خود و یا چیزی که با انسان نسبتی دارد، نظیر دین، مال، قبیله، شهر، صنعت و… » و باز در جای دیگر آورده‌اند«اگر آنچه که از آن حمایت شده و در برطرف کردن بدی از آن تلاش می‌شود چیزی است که حفظ و حمایتش لازم است و در حمایت کردن از آن از حق تجاوز نشده و جانب انصاف رعایت می‌گردد، پسندیده و مقبول است اما اگر آنچه که مورد حمایت است، شرعا خوب نیست و یا در حمایت از آن، انصاف رعایت نمی‌شود باطل است » .
به طور حتم با جدا کردن دین ، هیچ‌کدام از مصادیق گفته شده در تعریف فوق در دامنه‌ی تعصب جایی ندارند.

با این بیان روی خطاب نگارنده به همشهریان محترمی است که ناخواسته خود را در دام گسترده شده توسط شیطان و ایادی انسانی او گرفتار کرده‌اند که: این تذهبون؟
– آیا دزفولی و یا لر و… بودن ملاک برتری است؟
– آیا تفاوت رنگ، خون، نژاد ،گویش، زبان و… ملاک برتری و تقواست؟
– آیا با شرط تعهد، تخصص و تقوا در نماینده‌ای، باید اولویت را به لر یا دزفولی بودن و … داد؟
– آیا(من دزفولی، بختیاری، لر، عرب و…) از جریان شرکی مخفی با باورداشت تفکر قوم گرایی در وجود خود آگاهم؟
– آیا می‌دانیم که این‌گونه موضع گرفتن برخلاف آموزه‌های وحیانی و فلسفه‌ی تفاوت خلقت انسان‌هاست؟
– و آیا ….؟

در پایان از کلیه‌ی علاقه‌مندان و ارادتمندان مکتب وحیانی اسلام و دوستداران نظام مقدس جمهوری اسلامی، روحانیون، اساتید و دانشگاهیان، عاجزانه خواستارم با تلاشی وافرادبیات وحی‌گرا را جانشین ادبیات قوم گرا نموده و دست توطئه‌ی دشمنان را کوتاه نموده و در سایه‌ی وحدت و همدلی(به گونه‌ای که در دفاع مقدس شاهد عالی‌ترین تجلیات آن هستیم) گام‌های مؤثری در تعالی این مرز و بوم برداریم.

 

 

پی نوشت:
. تفسیر نمونه، ذیل آیه
۲ . کافی، ج۲، ص۳۲۸٫
۳ . مجموعه ورام، ج۱، ص۲۰۳٫
۳ . کافی، ج۲، ص۳۰۸٫
۴ . همان.
۵ . همان.
۶ .همان.
۷٫ معراج السعاده، ص۲۴۱، ذیل صفت هجدهم(علاج خودستایی و تزکیه نفس).
۸ . همان.

لینک کوتاه: http://bidardez.ir/?p=3243

true
true
false
true

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید

√ کامل کردن گزینه های ستاره دار (*) الزامی است
√ آدرس پست الکترونیکی شما محفوظ بوده و نمایش داده نخواهد شد