×

منوی بالا

منوی اصلی

دسترسی سریع

اخبار سایت

false
false
false

با حمید آستی از مبارزان انقلاب در دزفول و از اعضای اصلی گروه منصورون به گفتگو نشستیم تا درمورد نقش دزفول در انقلاب اسلامی بیشتر بدانیم.(قسمت اول)

من ابتدا نکته ای را عرض کنم در رابطه بااصل انقلاب و اینکه اساسا ما چرا انقلاب کردیم.‌

حکومت الهی برمبنای ولایت است. ابتدای امر‌ولایت الهی، پس از آن ولایت پیامبراکرم و ائمه معصومین سلام الله علیهم، و دررانتهاهم، ولایت فقیه که انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام بزرگوار ما، از نوع حکومت توحیدی بود و‌به همین دلیل هم ماندگارشد. چون درهرکشوری که انقلاب می شد، اگر آن کشور تا قبل از آن به روسیه وابسته بود، پس از انقلاب به سمت آمریکا وابسته می شد و بالعکس.

تنها انقلابی که به هیچ‌کشوری گرایش پیدانکرد و مستقل بود، انقلاب اسلامی ایران بود. و انقلاب اسلامی ایران نقطه عطفی بود در تاریخ انقلاب های جهان و شاید همین موضوع هم باعث شد تا شرق و غرب این انقلاب را دشمن شماره یک خود بدانند.

جلسات قرآن دزفول عامل بیداری و در مسیر حرکت تاسیس حکومت اسلامی بود

شاخص هایی زیادی وجود دارد که در شکل گیری نقش دزفول در انقلاب اسلامی دخیل است. ازجمله مساجد و جلسات قرائت قرآن.

آن موقع در دزفول جلسات متعددی برگزار می شد. جلسات سنتی ای بودند، که درآن قرائت قرآن صورت می گرفت و نهایتا راجع به قرائت قرآن بحث می شد. اما جلساتی هم بود که علاوه برقرائت قرآن، تفسیر قرآن و تفسیرنهج البلاغه هم در آنها صورت می گرفت. و در واقع این جلسات عامل بیداری بودند و در جهت تاسیس حکومت اسلامی و به پیروی از امام حرکت می‌کردند.

در سال های ۱۳۴۷ تا ۱۳۴۹ دو یا سه جلسه بااین مشخصات در دزفول‌وجود داشت، که شاخص ترین آنها جلسه شهید سبحانی بود.

 

 

شهیدسبحانی گفت باید این جشن ها را در دزفول تعطیل کنیم

شهید سبحانی در سال ۱۳۴۲ و‌پس از تبعید حضرت ‌امام، این جلسه را بانام «انجمن اسلامی دانشوران» تاسیس کرد که این جلسه درسال ۱۳۴۹ وارد فاز سیاسی و‌نظامی شد. ما بعدا متوجه شدیم که شهبد سبحانی از میان همین جلسات ۶نفر را بعنوان هسته مرکزی انتخاب کرده بود و «جبهه اسلامی دفاع» (منصورون) را تشکیل داده بود، و برای مبارزه با طاغوت برنامه ریزی می کرد.‌

به جشن های ۲۵۰۰ ساله نزدیک می شدیم و امام خمینی،‌حکم داده بودند، «این جشن ها باید تحریم شود، و هر کس به هر شکلی می تواند، باید بااین جشن ها مخالفت کند.»

پس از این پیغام، شهید سبحانی جلسه ای ترتیب دادند و گفتند: ما باید این جشن ها را در دزفول تعطیل کنیم.‌

قرار شد با تعدادی دینامیت، یک بمب صوتی درست کنیم و در نزدیکی محل برگزاری جشن، منفجر کنیم و بنده مامور این کارشدم.

چون خط قرمز مااین بود که به هیچکس نباید‌اسیبی واردشود، قرار شد این دینامیت ها را درون یک قوطی حلبی روی اب قراردهیم و ان را در نزدیکترین نقطه به محل جشن منفجر کنیم.‌

ما حتی برای تخریب ‌مشروب‌فروشی ها و جاهای دیگر هم با هر ترفندی بود، سرایدار یا مشروب فروش را از ساختمان بیرون میکشیدیم، اونوقت انفجار را انجام می دادیم.‌ شب اول یا شب دوم این جشن بود نمیدانم ولی میدانم که بعد از انفجار بساط این جشن ها در دزفول جمع شد. جادارد بیشتر یاد کنیم از شهید سبحانی عزیز و آن علافه و دلسوزی و‌شتاب او برای رسیدن به هدف و مقصود خویش. من زمانی که دینامیتها را روی اب رها کردم بلافاصله به مدرسه ایت الله معزی رفتم و خدمت شهبد سبحانی رسیدم، و‌چند ثانیه بعد بمب منفجر شد، و‌لبخند رضایت برچهره شهید سبحانی نقش بست.

اگر‌میخواهید رد بشوید باید از روی ما رد بشوید

از دیگر اتفاقات شاخصی که باید درمورد آن صحبت کنیم، و من تاالان موردی شبیه آن ندیده ام، اتفاقی بود که در یکی از راهپیمایی های دزفول افتاد. و بنده این صحنه را بواسطه اینکه حفاظت راهپیمایی ها را برعهده داشتم، با چشم‌خود دیدم.

راهپیمایی از سیاهپوشان به سمت فلکه ساعت برگزار میشد.‌زمانی‌که اقایان به چهارراه سی متری رسیده بودند، ماموران با نفربرها و‌ماشین های خود ظاهرا از خیابان افرینش راهپیمایی را دور زده بودندو از خیابان امام پشت سر تظاهرکنندگان رسیده بودند و‌به خانم هایی که پشت سراقایان بودند گفته بودند که کناربروید، اما با صحنه عجیبی مواجه شده بودند.

خانم ها روی اسفالت نشسته و اعلام کرده بودند اگر‌میخواهید رد بشوید باید از روی ما رد بشوید.‌همانجا نفربرها متوقف شده بودند.

 

فکر‌می‌کنم کارهایی که سبحانی انجام داده بود، باعث شدتا حرکتی واقعی و‌حساب شده در درون مردم و درجهت رسیدن به پیروزی نهضت در دزفول شکل بگیرد.

 

در سال۱۳۴۹ در مسجد علی  ابن ابیطالب دزفول، ما ایت الله یزدی را دعوت کرده بودیم تا برای مردم سخنرانی کنند. اما ساواک قم با حضور ایشان مخالفت کرده بود.

زمانی که شهید سبحانی بااین قضیه مواجه شد، تصمیم گرفت تا خودش به منبر برود و بجای ایت الله ‌یزدی برای مردم سخنرانی کند.

 

وقتی ایشان بالای منبر رفتند و سخنرانی خود رابه این شکل آغاز کردند. «لنگه کفش در بیابان غنیمت است.‌خاک بر سرتان ای ساواکی ها. ایا از ورود ایت الله یزدی که برای سخنرانی و روشنگری به این شهر دعوت شده ممانعت می‌کنید، ولی جبلی (خواننده آن زمان) باید براحتی بیاید در سالن (اسم سالن را هم گفت) و‌ آوازخوانی و … بکند؟»

شهید سبحانی آنروز سخنرانی غرایی را انجام داد، یادم هست برخی می‌گفتند، اگر خود ایت الله یزدی هم می امد، سخنرانی به این خوبی انجام نمیداد.

 

اولین گروه مذهبی که وارد زندان های خوزستان شد، بچه های گروه منصورون بودند

ما در سال ۵۰ دستگیر شدیم. بنده هم درتهران دستگیرشدم. یک هفته درزندان تهران بودم، ۱۵ روز طول کشید تا مرا به دزفول منتقل کردند، دوماه در ساواک بازجویی می شدم، ۴ ماه هم در زندان دزفول بودم و بین زندان و ساواک در تردد و تحت بازجویی بودم و همان ایام هم شکنجه های بسیار سختی را روی ما انجام می دادند، که به اذعان خودشان سخت ترین شکنجه ها همان ها بودند. بعد از ۶ماه ما را به زندان اهواز منتقل کردند.‌

در زندان اهواز ، شهید سبحانی گفت:« وقتی ما را برای دادگاه صدا زدند، نمی رویم تا زمانی که  بیایند و‌ما به زور ببرند.»

تا قبل از ورود ما به زندان اهواز ، اثری از گروه های مذهبی در زندان های خوزستان نبود. و زندان ها تماما تحت تاثیر افکار کمونیستی بود.

بهمین خاطر بعضی از دانشجویان مذهبی که دستگیر می شدند، متاسفانه تحت تاثیر این افکار قرار می گرفتند و جذب آنها می شدند.‌

یکی از برنامه های کمونیست ها در زندان این بود که کاری می کردند که به انفرادی بروند و بتوانند دانشجویان را جذب کنند و به اتاق های خودشان هدایت کنند.‌

وقتی ما را به زور برای دادگاه بردند، و توجه همه زندانیان به ما جلب شد، فهمیدیم که شهید سبحانی چرا به این موضوع اصرار داشت.‌ و همین موضوع نقطه عطفی شد در زندان اهواز .خیلی از زندانی ها به مرور طرفدارسبحانی شدند. حتی ۳نفر از ماموران هم می آمدند و با سبحانی صحبت می کردند.‌یکی از انها به شهید سبحانی گفته بود، هرکاری بیرون داشتید من انجام ‌می دهیم و مرتب پیغام های شهید سیحانی را با بیرون زندان رد و بدل می کرد. حتی گفت اگر نامه ای خواستید بیرون ببرید، من انجام می دهم و باااینکه این موضوع خیلی برای او‌خطرناک بود، انجام می داد.‌

 

لینک کوتاه: http://bidardez.ir/?p=3893

true
برچسب ها :

این مطلب بدون برچسب می باشد.

true
false
true

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید

√ کامل کردن گزینه های ستاره دار (*) الزامی است
√ آدرس پست الکترونیکی شما محفوظ بوده و نمایش داده نخواهد شد