×

منوی بالا

منوی اصلی

دسترسی سریع

اخبار سایت

false
false
false

وقتی نهادهای فرهنگی گرفتار امور فرهنگی بشوند و نتوانند امور اصلی فرهنگی را مدیریت کنند نوبت به آتش به اختیار می رسد.

پس از طرح مفهوم آتش به اختیار در عرصه فرهنگی توسط امام خامنه ای، شبهاتی در خصوص معنای این مفهوم و حدود و ثغور آن ایجاد گشته که نیازمند تبیین است. از این رو حجت الاسلام خسروپناه در یادداشتی کوتاه به تبیین این مفهوم پرداختند.

مقصود از آتش به اختیار چیست که رهبری فرمودند؟

مقصود این است که وقتی تساهل فرهنگی و اجتماعی در غرب که باعث بی هویتی مغرب زمین شده است به شکل موریانه ای وارد جوامع اسلامی از جمله ایران اسلامی بشود تا نسل جوان را بی هویت و بی غیرت سازند و از طرف دیگر متولیان فرهنگی میان مسایل اصلی و فرعی تشخیص ندهند و نهادها فرهنگی را گرفتار امور فرعی کنند و نتوانند امور اصلی فرهنگی را مدیریت کنند نوبت به آتش به اختیار می رسد
یعنی جوانان انقلابی و پیرو خط امام با مدیریت گروهی و هسته های فرهنگی به صورت خودجوش به نقد فرهنگ غرب بپردازند و از فرهنگ اصیل اسلامی دفاع کنند و آن را تبیین کنند و شبهات فرهنگی را پاسخ دهند.

پس آتش به اختیار زاییده دو عامل یعنی هجوم حداکثری دشمن فرهنگی و ضعف مدیریت فرهنگی نهادها است.
لازم به ذکر است اینگونه فعالیت های فرهنگی باید خودجوش و جهادی و همراه با منطق و اخلاق و رعایت قانون باشد و از قوانین حاکمیت تخطی نشود.

توصیه ما به مدیران فرهنگی کشور این است که فرق مباحث اصلی و فرعی را بدانند و مسایل فرهنگی اساسی کشور را فدای مسایل سیاسی و حزبی زودگذر نکنند تا نیازی به آتش به اختیار نباشد و گستره مدیریت فرهنگی کم نگردد و فعالیت های خودجوش فرهنگی نیز در نظام کلان مدیریت فرهنگی قرار گیرد.

لینک کوتاه: http://bidardez.ir/?p=689

true
true
false
true
  1. محمد رضا کیانفر

    سرور گرامی حضرت آیت الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب.
    از آخرین دیدار ما نزدیک به چهل سال می گذرد، اگر خاطرتان باشد زمستان سال ۵۶ که زمستان سردی بود در بازداشتگاه هنگ ژاندارمری ی مشهد که در پاسدارخانه ی هنگ در پشت کوهسنگی نزدیک جاده ی سنتو قرار داشت دو شبانه روز را با هم گذراندیم، در آن روزگار من و شما هر دو به اتهام انتقاد از شاه بی کفایت گرفتار شده بودیم، من که درجه دار ژاندارمری بودم ابتدا به تنزیل یک درجه سپس به سه ماه حبس و بیست روز بازداشت محکوم شده و در نهایت پس از شش سال خدمت زیر پرچم از کسوت نظامی اخراج گردیده بودم ایام بازداشتم را می گذراندم و شما حکم تبعید به ایرانشهر گرفته بودید که از ساواک به ژاندارمری تحویلتان داده بودند تا با دو مأمور به ایرانشهر اعزام شوید.
    حضور شما در بازداشتگاه با اینکه مدتش کوتاه بود ولی تأثیر و خاطرات زیادی به جا گذاشت که اگر بخواهم جزئیاتش را بگویم وقت گیر است و تنها به این خاطره اکتفا می کنم که از شما پرسیدم: اتهامتان چیست؟ و شما جواب دادید: نمی دونم، اینا می گن چرا حرف حق رو زدی، باید نازش می کردی چون جرم زدن خیلی سنگینه. امروز که دوباره ضرورتی پیش آمده که با شما همسخن شوم می خواهم از جواب آن روزتان پند بگیرم آنچه را که به نظر خودم حرف حق است نزنم بلکه به سمع مبارکتان برسانم تا هم کسی نتواند مثل ساواکیهای آن روز به زدن متهمم کند و هم حق نان و نمکی را که با هم خوردیم ادا کرده باشم، تا چه قبول افتد و چه در نظر آید.
    رهبر معظم، همان طور که خودتان بهتر از هر کسی می دانید امروز خطراتی جدی کشورمان را تهدید می کند که واجب است شما قبل از وقوع چاره ای بیندیشید زیرا در غیر این صورت این طور که باد می آید و شاخه می جنبد خدای نخواسته چنان طوفانی به پا خواهد شد که نه از تاک نشان ماند و نه تاک نشان و بی شک همه چیزمان را از امنیت گرفته تا یکپارچگی ی مملکت از بین خواهد برد ولی متأسفانه به نظر می رسد که شما با من هم عقیده نیستید زیرا در فرمایشات روز ۱۷ خرداد ۹۶ اصطلاح آتش به اختیار را به کار بردید که حکیمانه نبود و بوی فراق می داد.
    رهبر معظم، همانگونه که می دانید در جنگ سه نوع فرمان آتش داریم: یکی آتش به فرمان یعنی به هدفی که فرمان دهم شلیک کنید، دومی آتش به احتیاط یعنی اگر مطمئنید کسی که در تیررستان است دشمن است با تیر بزنیدش و سومی آتش به اختیار یعنی اگر به کسی که در تیررسانت است شک دارید گلوله بارانش کنید.
    رهبر معظم، این فرمایش شما در شرایط فعلی به قدری مبهم است که هر جریان سیاسی می تواند هرجور بخواهد آنرا تعبیر کند و باعث ایجاد آشوب و تفرقه در جامعه گردد در صورتی که امروز با این خطراتی که کشورمان را تهدید می کند بیش از همیشه نیازمند همبستگی و تفاهم و اتحاد هستیم و این وحدت تنها با محوریت شما امکان پذیر است.
    رهبر معظم، همه ی جناحهای نظام و حتی فعالین سیاسی ی خارج از نظام در حکم فرزندان شما هستند و از شما انتظار می رود با یک چشم به آنها بنگرید و شما مسلماً این کرامت و عدالت را دارید که بینشان تبعیض قائل نشوید، امید است تذکرم را به حساب جسارت نگذارید بلکه به حساب به جا آوردن حرمت سفره و نان و نمکی بگذارید که با هم خوردیم. با آرزوی موفقیت شما. محمد رضا کیانفر ۰۹۳۶۵۴۷۶۳۲۲ mohammadrezakianfar5@gmail.com

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید

√ کامل کردن گزینه های ستاره دار (*) الزامی است
√ آدرس پست الکترونیکی شما محفوظ بوده و نمایش داده نخواهد شد