بیدار دز، چشمان بیدار پایتخت مقاومت ایران اسلامی

دوشنبه / ۱۱ فروردین / ۱۴۰۴ Monday / 31 March / 2025
×
هزار تومن، پول بی زبان
زهرا آراسته‌نیا

هزار تومن، پول بی زبان

کم کم جمعیت می آمد... از پیرزنی که با ویلچر آرام آرام خود را به سیل جمعیت می رساند، تا دختر بچه ای که با لباس محلی آمده بود برای سرافرازی کشورش قدمی بردارد. کمی آنطرف تر اما پیرمردی که بر چفیه دور گردنش عکس رهبرش نقش بسته بود، با زحمت زیاد واکرش را هل میداد تا از جمعیت عقب نماند.
حضور پرشور مردم دزفول در راهپیمایی 22بهمن
  • کد نوشته: 4743
  • 22 بهمن 1402
  • 1738 بازدید
  • بدون دیدگاه
  • کم کم جمعیت می آمد…

    از پیرزنی که با ویلچر آرام آرام خود را به سیل جمعیت می رساند، تا دختر بچه ای که با لباس محلی آمده بود برای سرافرازی کشورش قدمی بردارد. کمی آنطرف تر اما پیرمردی که بر چفیه دور گردنش عکس رهبرش نقش بسته بود، با زحمت زیاد واکرش را هل میداد تا از جمعیت عقب نماند. و کودکانی که با شوق زیاد از اول صبح آماده حضور در این جشن ملی شده بودند و البته نوزادی که هنوز خواب بود و وقتی بیدار شد قدم های عاشقانی را که برای ادای دین به ولی شان آمده بودند، شمارش می کرد.

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *