تجمیع انتخابات ریاست جمهوری و شوراهای شهر و روستا در کنار محسناتی که دارد –از جمله کاهش هزینه ها- متاسفانه باعث شده اهمیت این بخش از نظام تصمیم گیری کشور کمرنگ دیده شود. مروری بر فصل هفتم قانون اساسی در مورد اختیارات شوراها نکات بسیار مهم و عین حال فراموش شده ای را یادآور […]
تجمیع انتخابات ریاست جمهوری و شوراهای شهر و روستا در کنار محسناتی که دارد –از جمله کاهش هزینه ها- متاسفانه باعث شده اهمیت این بخش از نظام تصمیم گیری کشور کمرنگ دیده شود.
مروری بر فصل هفتم قانون اساسی در مورد اختیارات شوراها نکات بسیار مهم و عین حال فراموش شده ای را یادآور می شود. در این اصل، هدف از تشکیل شوراها چنین ذکر شده است:«برای پیشبرد سریع برنامه های اجتماعی، اقتصادی، عمرانی، بهداشتی، فرهنگی، آموزشی و سایر امور رفاهی از طریق همکاری مردم و با توجه به مقتضیات محلی اداره کشور»
مرور این اهداف بلند و مترقی و مقایسه آن با چیزی که امروز به عنوان عملکرد شوراها شاهدش هستیم حقیقتا مایه تاسف و حسرت است.
هر کلمه از این دو خط قانون، برای ده سال دویدن و عرق ریختن و مجاهدت کردن هر عضو شورای شهر کافیست. فقط بخش برنامه های اقتصادی را در نظر بگیرید –می خواستم بگویم فرهنگی اما به همان دلایلی که خودتان بهتر می دانید منصرف شدم!- و فقط یک بخش از اقتصاد به عنوان ظرفیتهای بومی منطقه.
موارد بالا را لزوما رد نمی کنم. بستگی دارد به اینکه چگونه نگاه کنیم. مثلا می توان به یک کاندیدا که سودای نمایندگی مجلس را دارد حق داد که ابتدا توان خودش را در شورای شهر بیازماید. یا استفاده از تجارب نیروهای کهنه کار یا … اینها همینقدر که مفیدند مضر می توانند باشند. چرا؟ چون ربطی به اهداف اصلی شورا ندارند.
اینها هیچکدام ماموریت اصلی شورای شهر نیست. اینها حواشیِ شاید مهمی است که متاسفانه به جای اصل موضوع نشسته. و سوگمندانه باید افزود نه تنها در منتخبان ملت که حتی در بین خود مردم هم هنوز تلقی صحیحی از وظایف اعضای شورا وجود ندارد.
فلذا همچنان شاهدیم که مردم بر اساس فاکتورهای منسوخ شده رای می دهند و این و آن را –درست یا غلط- به شورای شهر می فرستند. ما نیازمند یک تحول اساسی در فهم وظایف شوراها هستیم.
به دلایل تجربی چندان امیدی به اینکه در کوتاه مدت یا میان مدت چنین تحولی اتفاق بیفتد وجود ندارد. (در اینجا باید یکی از ایده های سابق خودم را نقد کنم) چاره کار حتی در «ارائه راهکار و تصمیم به مسئولان» هم نیست. کم ندیده ایم در این مدت، افراد فرصت طلبی که با کپی بدون منبع ایده های دیگران خود را به عنوان مسئول خوشفکر و لایق و موفق بالا کشاندند ولی درها همچنان بر همان پاشنه ها چرخید. در این روزگار جدید باید قبل از ارائه ایده و راهکار به ساز و کار ثبت ایده و راهکار اندیشید!
چیزی که امروز به نظرم می رسد مطالبه برنامه از کاندیداهاست. به عبارت بهتر، هر مسئولی را باید حداقل سالی یک بار به یک جلسه پرسش و پاسخ چالشی فراخواند. اگر استقبال شد که فبها. عیار هر کاندیدا و مسئول روشن می شود که چقدر فکر و ایده در چنته دارد. اگر هم کسی حضور نیافت بدانیم و بداند که در زمان مسئولیتش هم آبی از او گرم نخواهد شد!
نویسنده: محمد کوره پز
دیدگاهتان را بنویسید