false
به ما گفتندبایدبه یک آدم هایی افتخار کنید که امروز پول بلیط هواپیمایشان را هم بدهی دزفول نمی آیند./خانم فلان سردار می گوید که در دزفول به من یک اتاقی که مرغ ها را در آن نگه می داشتنددادند/بعضی دردزفول کفتار فرهنگی هستند/ایده های این آقایان مال سال ۶۰ است.چرا دیگر بازنشست نمی شوید؟
– خبرنگاربیداردز: ضمن تبریک ایام ماه مبارک رمضان و تشکر از اینکه قبول زحمت کردید و تشریف آوردید.
موضوع جلسه آسیب شناسی برنامه های ۴ خرداد و برنامه های مربوط به دفاع مقدس است.
سوالم را اینجور بپرسم که یک روزی یک جنگی، یک دفاعی صورت گرفته شهدائی تقدیم شده اند، ما می خواهیم اینگونه برای ما بگویید که اگر شما مسئولی در این شهرستان بودید با این جنگ و آثار و مسائل آن چه کار می کردید؟
آقای موجودی:
بسم الله الرحمن الرحیم. والعصر ان الانسان لفی خسر الاالذین امنو وعملوالصالحات و تواصو بالحق و تواصو بالصبر.
عرض سلام خدمت دوستان و عرض تشکر از اینکه وقتی رو به این مساله مهم اختصاص دادید. کاری رو که باید افراد متولی امر انجام میدادند و هیچ وقت انجام ندادندو نخواهند داد.
اگر من به عنوان یکی از مسئولین در خصوص قضیه ۴ خرداد بودم یا در قضیه دفاع مقدس، سعی می کردم “من” وجود نداشته باشد. یعنی آنجامن، منِ مسیولیت باشد. منی که یک وزنه ای ، یک احساس مسئولیتی ، یک بار بزرگی بر دوشم قرار گرفته و می خواهم این کار را انجام بدهم. متاسفانه من های امروز ،من شان از جنس تکلیف نیست. از جنس آن من هست. آن منی که حضرت امام فرمودند : من من کردن شیطان است. اگر به من واگذار می شد این موضوع ، سعی میکردم شورایی رفتار کنم. یعنی از همان ابتدای کار که میگفتند مامیخواهیم چکار کنیم؟ میگفتم من نمیدانم میخواهیم چکار کنیم.
امام علی (ع) می فرماید: وقتی میخواستید در مورد یک مساله ای تصمیم بگیرید آن مساله را اول بین جوانان طرح کنید. جوانان را بیاورید، مساله را طرح کنید نظراتشان را بگیرید، و برای سبک سنگین کردن نظرات از تجربه بزرگترها استفاده کنید. این گفتار امام علی (ع) است. چیزی که دقیقا در شهر ما عکس آن استفاده میشود. یعنی به هیچ وجه متولیان امر حاضر نیستند حتی جوانان را در تصمیم گیری های جزئی شهر دخیل کنند. چه برسد مساله ای مثل ۴ خرداد، که یک کاری هست که ماباید علاوه بر اینکه در سطح شهرستان بلکه در سطح استانی ،کشوری و جهانی بشود این کار.
اگر من مسئول بودم شورایی تشکیل میدادم و میدیدم چه کسی در این شهر دغدغه دارد. چه کسی در شهر فکردارد. چه کسی در این شهر مانده. خیلی ها رفتند. درست است الان در سطح کشوری دارند خدمت میکنند. اما بعضی ها ماندند در شهر و دارند زحمت میکشند برای شهر و دغدغه دارند برای شهر. مهم هم نیست صنفشان چه باشد. ممکن است شخص یک مغازه دارباشد، ممکن است شخص یک معلم باشد.ممکن است شخص راننده تاکسی باشد. ولی دغدغه داشته باشد برای شهرش. من یک مجموعه ای از این افراد را جمع میکردم و میگفتم ما یک چنین برنامه ای داریم چکار کنیم؟نظرات مردم را میگرفتم. یک اتفاقی که مردمی هست باید مردم در آن تصمیم بگیرند؛ نه مردم فقط مجری دستورات یک عده آدمی باشند که خودشان را واقعا پدرخوانده شهر میدانند، در همه مسائل ؛ چه اقتصادی، چه اجتماعی و چه فرهنگی …
من این کار را میکنم. یعنی خیلی کلی بخواهم بگویم شورایی رفتار میکردم و نظر مردم را میگرفتم و همان را هم یسمعون القول و یتبعون احسنه به تعبیر قرآن همان را انجام میدادیم. نظرات را جمع میکردیم و بهترین هایش را انتخاب میکردیم و توسط همان جوانان و توسط همان مردم اجرا می کردیم. وقتی شما مردم را در یک قصه ای دخیل کنید یقینا آن کار ماندگار خواهد شد. آنجوری که دزفول ماندگار شد، مقاومت دزفول ماندگار شد، دلیلش مردم بودند، نه مسئولینی که چه بسا برخی مسئولین هم آن زمان در شهر نمانده بودند و رفته بودند.
و این ماندن مردم بود که دزفول را دزفول کرد. تا جائی که صدام شناخت. دنیا شناخت بسیاری از شهرها از دزفول الگو گرفتند. بسیاری از کشورها الان دارند از دزفول الگوگیری میکنند و مقاومت می کنند و رمز ماندگاری و موفقیت را در مقاومت می دانند . من اگر مسئول بودم منی وجود نداشت. میگفتم : مردم! چه میخواهید؟ بیایید خودتان تصمیم بگیرید و خودتان اجرا کنید. من سعی میکردم فقط یک خادمی باشم که این طرح ها را هماهنگ کنم.
آقای سرتیپی نیز در این رابطه بیان کرد:
بسم الله الرحمن الرحیم
افوض امری الی الله ان الله بصیر بالعباد
قبل از ورود به بحث به نظرم باید گفت چرا ۴ خرداد را باید نگاه کنیم؟وقتی که جنگ اتفاق می افتد برکاتی به همراه خودش در این شهر دارد. درست است عزیزانی هم از دستمان میرود. عقبه این ۴ خرداد باید خوب واکاوی بشود. ببینید وقتی که دفاع مقدس شکل مگیرد و جنگ آغاز میشود در این شهر نزدیک به ۱۲ هزار رزمنده به وجود می اید. ۱۲۰۰۰ رزمنده داوطلب. کنار این ۱۲۰۰۰ تا تیپ مستقل دزفول. یعنی استان خوزستان به کنار؛ شهرستان دزفول تیپ ۷ دزفول را تشکیل داد. عقبه هایی که ما در شهرستان داشتیم . از ایستگاه های صلواتی گرفته تا تک تک مردم که رزمندگان مهمان این شهر می شدند. و آن همه حمله ای که صدام انجام داده تا این عقبه را بشکند. چون اگر میخواستند آنها بیایند از سمت شمال خوزستان وارد بشوند شاهراه حیاتی استان خوزستان که بتواند عقبه های لجستیکی و امکانات را به خط مقدم برساند دزفول بود. برای اینکه این وضعیت شکسته شود و بتوانند خوزستان را کامل تصرف کنند پس باید دزفول هم گرفته میشد.
آنچه که آقای موجودی فرمود هم، اصل قضیه این است که ۴ خرداد مال مردم است. ولی امروزه مال مسئولین هست. وقتی که کار از حالت مردمی به سمت دولتی رفت؛ شما کم کم افول را می بینید. حساب کنید اگر دولت بخواهد بیاید ایام ماه محرم را به دست بگیرد، تاسوعا و عاشورا چه اتفاق برایش می افتد؟
هیچکس نمی آید بگوید که آقا شما بیا اینجا تکیه بزن، شما آنجا تکیه بزن. شما بیا این شام را بده. شما این کار را انجام بده. خود مردم با همدیگر کار میکنند فکر می کنند برنامه ریزی می کنند و اجرا میکنند.
شما می بینید روز تاسوعا و عاشورای شهر ما به عنوان یکی از الگوهای برتر در سطح جهان تشیع می باشد. شاید شما بتوانید این عظمت را در اربعین ببینید.وقتی که مردم نادیده گرفته شدند همین اتفاق می افتد.
یک مقداری آن پدرخواندگی که آقای موجودی فرمود واقعا هم همینجوری هست. شما ببینید اصلا حاشیه بر متن ۴ خرداد افاقه کرده . ما می خواهیم جهانی اش کنیم. می خواهیم استانی اش بکنیم.می خواهیم کشوری اش کنیم و می خواهیم شهرستانی اش کنیم. امسال شنیدم مشهد، قم ، اهواز و تهران برگزار شد. در تهران کجا برگزار شد؟ باغ موزه دفاع مقدس. در دزفول که مهد و مادر این قضیه است ، کجا برگزار شد؟؟ مسئولینی که در تهران آنجا رفتند چه کسانی بودند؟درشهرستان چگونه بود؟ شما وقتی سالگرد بمب اتم هیروشیما می شودمراسم کجا برگزار می شود؟در هیروشیما و ناکازاکی. نمی آیند در توکیو برگزار کنند. اصل قضیه وقتی که ول شد؛ کم کم می بینید نگاه ها به سمت تهران می رود، آنجا مرکز است. سال های قبل برج میلاد بود، امسال باغ موزه دفاع مقدس هست. با حضور فلان سردار، فلان مسئول مملکتی..
بعد مثلا با گرفتن یک روز این قضیه حل می شود؟ مخاطبینی که برای این برنامه آمدند چه کسانی هستند؟ عام مردم هستند؟ یعنی روز ۴ خرداد واقعا مردم دزفول چه انتفاعی بردند؟ شاید هنر این باشد که مثلا راننده های خط واحد بگویند امروز رایگان است. یا مثلا فلان دستگاه دولتی که بهداری دارد بگوید آن روز ویزیت رایگان. این شور و شعف در مردم به وجود آمد؟ مردم وقتی دیده نشدند هر مراسمی که باشد باز هم به افول نزدیک می شود. اینکه بخواهیم جای مسئولین باشیم آن عقبه ای که برایتان گفتم واقعا کار را در دزفول بسیار بسیار مشکل می کند.
این مشکلات دست به دست هم می دهد تا ما به وضعیت اصلی نرسیم. یکی دیگر عدم استفاده از پتانسیل های موجود در بدنه نظام است. و حتی در سطح شهرستان. ما چند سال پیش که تقریبا قضیه ۴ خرداد به جد کلید خورد، اگر خاطرتان باشد صدا وسیما تا سه چهار روز درانحصار برنامه های دزفول بود. چرا این اتفاق الان نمی افتد؟چون ان پتانسیلی را که ما آن روز داشتیم بواسطه بعضی از رفتارها، شاید ناسپاسی،شاید عدم تقدیر، شاید عدم هماهنگی، آن حمایت را دیگر از دست داده ایم.
یکی دیگر عدم استفاده از توان و انگیزه جوانان است. کل استفاده ای که از جوانان در مقوله ۴ خرداد می شود می دانید چیست؟حفظ حراست مراسم.
پشت اتاق ها می نشینند تصمیمات گرفته می شود. آقای فلان مثلا نماز جمعه فلان کار را انجام بده، فلان نهاد این کار را انجام بده. نقش جوانان انقلابی متدین و حزب الهی، حالا نگوئیم هم بسیجی؛ در این مراسمات کجاست؟ ته تهش ختم می شود به اینکه شما بیایید حفظ انتظامات مراسم را داشته باشید.
یکی دیگر از مشکلاتی که هست و می تواند خیلی کمک کند به این قضیه، نقش رسانه های این شهرستان هست، سطح مطالبه گری ایجاد کنند از مسئولین. فلان مسئول را مطالبه کنند. می دانید که ستاد ۴ خرداد و قتی که تشکیل می شود ، یا شورای فرهنگ عمومی هست یا از طرف فرمانداری هست. رئیس این ستاد معمولا فرماندار هست.بعضی وقتها می آیند دبیری ستاد را به نهاد مقدس سپاه می دهند و آنجا برنامه ریزی می کنند و کمک می کنند به اجرای این برنامه ها. آنجا نقش مطالبه گری رسانه ها از این نهاد ها باید پررنگ باشد.
آقا بیایید برنامه تان را مردمی کنید. چرا مردمی نمی کنید؟ چرا از ایده ها و فکرهای جوانان استفاده نمی شود؟ از اول فروردین مردم بیایید! این سامانه هست،در رادیو هست در فلان سایت هست بیایید نظرات و پیشنهاداتتان را برای اجرا برنامه های ۴ خرداد بدهید. و نقش رادیو هم که در رسانه ها محسوب می شود کم از این قضیه نیست که بخواهند بیایند استفاده کنند. راویان بسیاری در این شهرستان داریم. هر کسی که تولدش و قبل از تولدش در جنگ اتفاق افتاده؛ یعنی ما بگوئیم از سال ۶۲ به قبل ؛ از جنگ خاطره دارند. یک چیزی از جنگ در ذهنشان هست. ما وقتی می آئیم می خواهیم روایتگری کنیم، قبول دارم باید راوی یک شرایط ویژه داشته باشد، اما می خواهید مصاحبه بگیرید بیا درب این خانه را بزن. آقا شما در این محله بودید زمان جنگ ، اینجا موشک خورد،چه اتفاقی افتاد اینجا بودی؟
خانم فلانی شما چه دیدید؟ خوب اینها هم دیگر کمتر استفاده می شود. الان دیگر تقریبا شبکه های تلویزیونی ما مشخص شدند در این چند روزی که من دیدم. یکی دو روزی که برنامه ها ی سوم خرداد بودافراد مشخص بودند، آقای ایکس و وای و زد . خوب قبول داریم اینها می توانند خوب صحبت کنند اما باز هم افراد دیگری هستند . هر چفدر بتوانیم مرم را در این عرصه وارد کنیم قطعا می توانیم برنامه هامون رو جدی تر و بهتر انجام بدهیم.
با توجه به اینکه صحبت رفت به سمت ۴ خرداد، برای تبدیل شدن موضوع ۴ خداد به یک جریان عمومی، چه در سطح شهرستان،که فکر میکنم در سطح شهرستان هم به یک جریان مردمی و عمومی تبدیل نشده است،چه استان و کشور،چه باید کرد؟
آقای موجودی در پاسخ به این سوال گفت:
قبل از اینکه پیشنهادم را بدهم،قبل از اینکه در هرموضوعی پیشنهاد بدهیم اولین کار این است که مساله را کاملا متوجه بشویم، من رشته ریاضی خوانده ام ،بچه هایی که رشته ریاضی خوانده اند می دانند که اولین کاری را که شما می خواهید برای حل یک مساله انجام بدهی تسلط بر روی مساله است.
یعنی گاهی اوقات ممکن است مساله ای را شما ۱۵ دقیقه روی آن فکر کنید، ولی راه حل آن یک دقیقه باشد.و در آن تفکرتان باید ببینید چه مشکلاتی وجود دارد در آن کار. آن مشکلات را شناسایی کنید. مشکلات ، ایرادها را شناسایی کنید، نقص ها را شناسایی کنید،اینها را حذف کنیم و بعد پیشنهادات خودرا ارائه بدهیم.
یک سری افراد هستند، واقعیتش این است که فقط ایراد می گیرند، این اشتباه است. یعنی من اعتقاد خودم این هست تا کسی پیشنهادی ندارد،نباید انتقاد کند. چون این دیدگاه را شما دقیقا در حضرت آقا هم می بینید که در همین دو شب گذشته به دانشجوئی که خیلی ایراد گرفت گفتند که شما خیلی ایراد گرفتید راهکارها را هم میگفتی.
من اول می خواهم یکسری کلیت ها را راجع به ۴ خرداد،نقصهای کلی را بگویم بعد بیاییم روی پیشنهادات.
نقص های ۴ خرداد را من به ۲ دسته تقسیم میکنم.در یک دسته ای که به هیچ وجه نمی شود مرتفعشان کرد و یک دسته ای که براحتی می شودآنها را حل کرد و با پیشنهادات جدید کار را به جایی رساند که بشود این را مردمی کرد و در سطح کشور و حتی جهان آن را گسترش داد.
ببینید یک مساله ای که قابل حل نیست خود ۴ خرداد بودن است. من یادم هست حدود ۱۰ سال پیش برنامه ای در دانشگاه ازاد داشتیم در خصوص اینکه همچین اتفاقی می خواهد بیفتد، یعنی هنوزکسی در جریان نبود. آقای دکتر محمدی زاده بود به تناسب شناختی که از حقیر داشت فرمودندکه بنده در جلسه باشم. فکر میکنم سن من از همه کوچکتر بود در آن جلسه.
آنجا برای اولین بار من فهمیدم ۴خرداد قرار است این اتفاق بیفتد. ۴خرداد بودنش مشکل است. یعنی تایم مشکل دارد. دلیل چیست؟ من سه تا دلیل عنده دارم برای این کار؛
۱- ۴خرداد در سوم خرداد که بیش از ۳۰ سال برای کشور جاافتاده است به عنوان فتح خرمشهر،گم می شود. یعنی تلویزیون هنوز در شور و شوق و انرژی ۳ خرداد و قضیه خرمشهر است که شما می خواهید ۴خرداد را مطرح کنید. این اولین مشکل است.
۲- دومین مشکل که از این مشکل خیلی بالاتر است این است که شما اگر می خواهید یک مساله ای را مردمی کنید باید مردم بیایند کارها را انجام بدهند.
مثل محرم که آقای سرتیپی فرمودند. مثل فاطمیه. مثل موکب های اربعین. اینها مسئول دنبالش هست؟ مردم دارند انجام می دهند. اما شما می بینید دقیقا ۴ خرداد چه زمانی است؟ زمانی است که امتحانات بچه هاست. ترافیک فرجه های امتحانی بچه های دانشجوست. امتحانات دانشگاهی است. امتحانات بچه های راهنمایی و دبیرستان است. یعنی یک زمانی است که مشغله دارند. یعنی دقیقا این زمانی گذاشته شده است که نمی توان از پتانسیل جوانان خیلی قدرتمندانه استفاده کرد. دیگر آن موضوع آب و هوا و گرمی خوزستان هم برای خودتان که همین هم دست مارا می بندد. که من همین را در آن جلسه گفتم . و دو روز هم پیشنهاد دادم و گفتم شما می توانید این را در دوم سوم فروردین که سالگرد عملیات فتح المبین باشد، گذارید. هم مردم و مدارس تعطیل هستند، وقت مردم آزاد است. از طرفی هم بسیاری از افرادی که در دزفول نیستند و زندگیشان خارج از دزفول است برمی گردند برای دیدن خانواده. و اکثر مردم در شهر هستند. و از این می شود استفاده کرد.
و حتی روز دیگری را که من پیشنهاد دادم ۱۶ مهر ماه بود، زمانی که اولین موشک به دزفول می خورد. ۱۶ مهر ۵۹٫ آن هم روز خوبی بود هنوز مدارس شروع نشده. وقتها آزاد است. این جنبه ۴خرداد را می شود کاری کرد.
کار انجام شد، در تقویم آمد. که ای کاش مسئولین از قبل این مشورت را می کردند که ما می خواهیم یک همچین کاری را انجام بدهیم. به نظر شما کی این کار را انجام بدهیم ؟و این باز ثمره این هست که مسئولین و آن افرادی که دنبال این کار بودند حالا نمی دانم خدا رحمت کند حاج احمد سوداگر بود یا هرکس دیگری که پیگیر این کار بود ای کاش یک مشورتی می کرد و یک خرد جمعی اتفاق می افتاد.
بحث بعدی را من اینجا مطرح می کنم که اینها می توانند تاثیرگزار باشد مردم را ترک کردیم . مردم چه نقشی دارند؟ هیچ. کاملا هیچ. مردم هیچ نقشی ندارند. یک ستادی هست به نام ستاد ۴خرداد که هیچکدام نه ما و نه شما ندیدید. این ستاد کیست؟ من حداقل ۷ سال است رسما دارم کار دفاع مقدس انجام می دهم در این شهر. کار دفاع مقدس من به عنوان الف دزفول در کل کشور اول شده است.در کشور تقدیر شدم. در شهر خودم هیچکس خبر ندارد در شهر خودم هیچکس نمی گوید آقا شما بیا یک نظری بده، خیلی افرادی مثل من. خیلی افرادی بالاتر از من که دارند کار میکنند.
مردم چه نقشی دارند؟هیچ. در اتاق فکر ۴ خرداد که هست؟ چند نفر از ماها هست ؟ چند نفر از شماها هست؟ چند نفر از بچه های رسانه ها هست؟ چند نفر از جوانهایی که بدو بدو می کنند در اتاق فکر حضوردارند؟در تصمیم گیری حضوردارند؟
چه لزومی دارد یک نفری که ۱۰ سال ۲۰ سال است رفته است تهران . آنجا زندگی می کند در یک شهر دیگر باز خود این آقایان باشند که تصمیم بگیرند و مراتب را دیکته کنند که شما این کار را انجام بدهید؟ این هم یکی از بزرگترین مشکلات.
پایگاه های بسیج ما چه نقشی دارند؟ بچه های فعال فرهنگی چه نقشی دارند؟اصلا بیاییم ببینیم میانگین افرادی که در اتاق فکر ۴خرداد هستند چند سال است؟میانگین افراد چند سال است؟
آیا کار فرهنگی کردن الان، که حضرت آقا می فرمایند: «مهندسی فرهنگی»، مهندسی فرهنگی خیلی باید روی این بحث بشود خیلی جزئیات دارد. آیا این آقایان مهندسی فرهنگی بلدند؟ آیا کار فرهنگی کردن در دهه ۹۰؛ مثل کار فرهنگی کدن در دهه ۶۰ است؟ ایده های این آقایان مال آن دوره است. اینها چقدر با جوانان ارتباط دارند.
خبرنگار بیداردز؛ اینها می گویند ما در آن سالها جنگیدیم و ۴ خرداد را ما بوجود آوردیم!!!
– خب همان . بله.
ما که ادعانکردیم که ما انجام دادیم. بله اینها بودند، اما من یک سوالی از این آقایان دارم. آن زمانی که نظام به شما اعتماد کرد و در ۱۵ سالگی در ۱۶ سالگی شما را به عنوان فرمانده گردان گذاشت. نظام به شما اعتماد کرد به حسن باقری اعتمادکرد به عنوان فرمانده لشگر، فرمانده تیپ، فرمانده اطلاعات عملیات ، اینها را گذاشت، اینها چه زمانی می خواهد به من ۳۰ ساله ۳۵ ساله ای که تحصیل کرده ام کار کرده ام تجربه دارم اعتمادکند؟! من این سوال را ازشان دارم.
نظام به شما اعتماد کرد. اگر مادر دفاع مقدس پیروز شدیم ثمره چه بود؟ ثمره این بود که کار دست جوانان داده شد. بله شما بودید. این نظام به شما مجوز داد. چرا شمایی که الان مسئولیت دارید. همان مسئولیت را حفظ کردید تا حالا و نمی خواهید بازنشسته بشوید و ادعای تکلیف دارید که چقدر این درست است واقعا؟ آیا واقعا این تکلیف است یاحب میز و مقام است؟ این باید تفکیک بشود.
خودشان بهتر می توانند بگویند ولی از دید ما شاید این تکلیف نباشد.چرا هرکس آمد پیشنهاد و نقدی داد اینها دشمن می دانند؟ بحث ما اینجاست. شما از سین برنامه ها در نظر بگیرید برای برنامه های ۴ خرداد. از آدم های ۴ خرداد نگاه کنید. آدم ها ثابت اند. فضا عوض می شود. تصمیم گیرها ثابت است. برنامه ها ثابت است. یک سخنران باید بیاید. یک مداح باید بیاید که عمدتا حاج صادق آهنگران باید باشد. یک تمبری رونمایی بشود. یک شخص خاصی بیاید سخنرانی بکند. فلان مسئول. آیاما جوانان دیگر این سین را طلب می کنیم؟ شمابیایید تجربه بچه های مسجد نجفیه راببینید در یادواره ۱۳ شهیدشان.ماسخنران ومداح را حذف کردیم از قضیه یادواره شهدا.و بیایید استقبال خانواده ها را ببینید. ۳ یا ۴ سال است ما در مسجد نجفیه کار را داده ایم دست بچه های جوان.
تقریبا۸۰جوان و نوجوان دارند کار میکنند. شما ار بهمن ماه بیایید مسجد نجفیه، مسجدی که از یک ساعت بعد از نماز دربش قفل است می بینید تا ساعت یک شب کودک و نوجوان و جوان و همه آنجا دارند فعالیت می کنند. چون آمدیم گفتیم شمابیایید اجرا کنید.وقتی به او اعتماد کردی؛ او هم نهایت استفاده را می کند از این کار. شما بیایید ببینید، سین برنامه هر یادواره ای دارد برگزار می شود ثابت است. این جوان پسند نیست. من نمی خواهم وارد قضیه مداحی ها بشوم. اگر این مداحی ها مثلا آن مداح های قدیمی تر ما اگر می آمدند کمی انعطاف به خرج می دادند وضعیت مداحی اینگونه می شد که دو دسته بشوند هیئتها؟ و بچه مسجدی ها و بچه هیئتی ها؟
– نکته دیگری که هست ما چه هدفی داریم؟ اصلا می خواهیم ۴ خرداد را بگذاریم برای چه؟ چه هدفی راداریم دنبال می کنیم؟ چه تاثیری راداریم دنبال می کنیم؟ آیا صرفا دنبال این هستیم که تلوزیون یک روز کامل دزفول را نشان بدهد؟ دزفول اینگونه بود.دزفول آنگونه بود؟ مردم اینگونه بودند.مسئولین آنگونه بودند. یک روز از صبح تاشب. نه. من می گویم آقا من رئیس صداوسیما یک هفته پخش می کنم. از دزفول. این کفایت می کند؟ این مارا به هدفمان می رساند؟ آیا نباید آسیب شناسی کنیم؟ آیا مردم دزفول همان مردم اند؟ آیا رفتارها همان رفتار است؟ آیا بازاری همان بازاری است؟ آیا مسئول همان مسئول است؟ مسئول امروز همان حمید صالح نژاد است؟ که حاضر نشد همسر باردار خودش را با ماشین سپاه برساند بیمارستان. مسئول امروز همان حسین ناجی است که به خواهرش گفت در ماشین سپاه حرف شخصی نزن؟ مسئول امروز این است؟ خوب بله. ما مدام افتخار کنیم به پیشینه مان. وقتی امروز این نیست چه فایده ای دارد؟ وقتی دنبال آن نیستیم که این تاثیر را بکشیم اینجا. یعنی هدفی نیست برای ۴ خرداد.
وقتی آقایان می گویند افتخار می کنیم اینقدر سرود پخش کردیم، خوانندمان رفت در تلویزیون خواند. مراسم تهرانمان را پخش کردیم.خوب باشد. نه من می گویم بجای یک روز شما یک هفته این کار را می کردید.دنبال چه تاثیری هستید؟ چرا کسی دنبال این نیست؟ ایراد از کجاست؟ ایراد از آنجایی است که به ما گفتند شما باید به یک آدم هایی افتخار کنید که امروز پول بلیط هواپیمایشان را هم بدهی دزفول نمی آیند.
به نظر حقیر سید مجتبی ابولقاسمی که در این شهر می ماند و سه تا چهار یا ده معتاد را برمیگرداند به زندگی از سرداری که در تهران نشسته و به من می گویند به او افتخار کن ارزشش خیلی بالاتر است؛ مگر نه حضرت امام فرمدند ملاک حال افراد است این آقایان در حال حاضر برای دزفول چه کاری کردند یکسری جوان در این شهر شب و روز از وقت و زندگی شان می زنند و کار های فرهنگی را انجام میدهند از خودشان هزینه میکنند انقلابی گری را از هزینه شخصی خودشان انجام میدهند هیچ کس کمکشان نمیکند ما در چهار خرداد به دنبال چه هستیم این اهداف را باید تبیین کنیم. بگذارید یک جمله بگویم؛ نام را به ما دادند و کام را به یکی دیگر…
این از وضعیت کشاورزی و سد دز و آب کشاورزی و کارخانه شیر و هفت تپه و قند
تمام را گرفتند و از طرفی میگویند روز دزفول. شما پایتخت مقاومت هستید ما نام را نمیخواهیم. اصفهان روزی در تقویم دارد؟ نه ولی نمایندگانی دارد که بالاترین اولویت ها را برای آنان میگیرد ما برای روز دزفول باید تبیین کنیم، مردم باید سودی ببرند هم مادی و هم معنوی هم گره گشایی خاصی برایشان اتفاق بیفتد اگر این اتفاق بیفتد مردم میایند و کار ها رو انجام میدهند.
خرمشهر سی سال در تقویم هست خرمشهر آزاد شد ولی آباد شد، حالا شما دزفول را در نظر بگیریید به تناسب ظرفیت و مردم که داشت بعد از جنگ شما یک خانه نمی بینید که ترکشی از جنگ در آن وجود داشته باشد که یکی از معضلات ما شده است که دیگر نمیتوانیم در حضور راهیان نور ما بگوییم که این شهر زیر گلوله توپ و موشک بوده است ولی خرمشهر را ببینید
ایا مسولین ما توانستند با ان همه ادعا یک دیدار با رهبری بگیرند برای روز دزفول؟
روز دزفول یک کلیشه شده به نظر بنده که مردم هیچ نقشی ندارند یه عده ایی می ایند و یک مراسم میگیرند و تمام و شاید برای بعضی ها هم یک منفعتی هم دارد.
اما پیشنهاد می شود که تشکیل شورای ستاد چهار خرداد متشکل از خود مردم نه آقایان صورت بگیرد
چطور این امر فراهم میشود؟شما باید فراخوان بزنید یک عده ایی خودشان می آیند و یک عده ایی باید به دنبالشان بروید.
لزوما این نیست که ان شخص استاد دانشگاه باشد شاید یک میوه فروش باشد این را براحتی میتوان این افراد را شناسایی کرد و از گفتار های روزانه از کامنت هایی که در سایت ها میگذارند از کسانی که کتاب جبهه و جنگ میخرند و مطالعه میکنند مردم میتوانند نظر داشته باشند اگر این ستاد تشکیل شد و مردم این روز را از خود شان دانستند دقیقا مثل محرم همه کارها را انجام بدهند. البته در این شورا مسئولین هم باید حضور داشته باشند و خودشان را مسئول بدانند سازمان تیلغات اسلامی و اداره ارشاد و .. نقش این ها در موضوعات فرهنگی شهر؛ این ها چه خروجی و بازدهی برای دزفول دارند؟
اگر شورا باشد و جوانان، فعال حضور داشته باشند. مانند فاطمیه و محرم ما روز چهار خرداد موفقی خواهیم داشت، الان روضه های فاطمیه از محرم در حال پیشروی است این از کجاست همت مسولین یا مردم؟!
من یک خاطره از شهید ابولقاسمی بگویم وتمام. پدر شهید میگوید یک روز شخصی آمد در خانه و گفت من پسر شما را نمیشناسم اما چند شب پیش در خواب به من گفت برو به پدر و مادر بگو اسم من مجتبی نیست اسم من سجاد هست من تعجب کردم و گفتم چیز دیگری نگفت؟ گفت نه و بعد از آن من گفتم خدایا مگر من اسم بدی روی آقا مجتبی گذاشتم چرا این پیام را فرستاده و گفته اسم من سجاد هست، گفت تعبیر خواب را از علمای قم پرسیدیم و در جواب گفتند که این فرد به دلیل اخلاص بالای در عمل خداوند اعمال او را به عنوان سجده از او قبول کرده و به این خاطر به شما گفته است سجاد.
چای یادواره های ۳۰۰ تومانی ارزش دارد به غذای یادواره ۱۴میلیون تومانی.
ما در دفاع مقدس با اخلاص برنده شدیم چیزی که مدافعان حرم وحزب الله لبنان با آن برنده می شوند همین اخلاص است.
ما نمیگوییم بزرگان نباشند به هیچ وجه. این ها زینت مجالس هستند آن ها باید باشند به عنوان برکت به عنوان نمک به عنوان کسی که تجربه دارد ولی تصمیم گیری و اختیار کار را همین جوری که نظام به این ها اعتماد کرد را به جوانان بدهند وقتی تو احساس کردی یک چیزی مال خودت هست برای ان کار دغدغه دارید و دلسوزی میکنید و اگر احساس کردید نقشی در این کار ندارید همین چهار خرداد را نگاه کنید و فیلم آن را ببینید و افراد را بشمارید جوان هایی که خودشان با پای خودشان رفتند را ببینید چند نفر هستند نه آن سربازی را که از پادگان آوردند.
آقای سرتیپی در ادامه بیان کردند:
در کنار مطالبی که اقای موجودی فرمود امروز، روز رسانه هست بیش از آنچه تصور بشود میتواند اثر گذار باشد از این ابزار رسانه کسی میتواند خوب استفاده کند که سواد رسانه ای داشته باشد.
ما چند مطلب در دفاع مقدس در دزفول محجور مانده داریم که به واسطه رسانه مطرح شدند؛ سال ۶۴والفجر ۸ یک اتفاقی افتاد اتوبوس گردان بلال تا سال ۸۷ بایکوت خبری بود به چه دلیل؟
سال ۸۷ بود که آقای پرموز استارت این کار را زدند و دوستانی که وبلاگ نویس بودند به این موضوع پرداختند در همان سال برای اولین بار تمام خانواده شهدای اتوبوس آسمانی دعوت شدند به منطقه عملیاتی بهمن شیر همان جایی که اتوبوس مورد اصابت قرار گرفت تا چند سالی این برنامه ادامه داشت.
اگر ما میخواهیم چهار خرداد را فراگیر کنیم و مردمی، باید از رسانه نهایت استفاده را بکنیم
عزیزانی که هم مسئول هستند بجای اینکه که سواد رسانه ای خود را تقویت کنند با کسانی که اهل رسانه هستند برخورد میکنند بعضی امورات واقعا باید تفویض اختیار بشود من سه سال است که دارم چک میکنم گروه سرود آقای مدرسه دهخدا یعنی فقط توی شهرستان دزفول ظاهرا ایشان هست میتوانند گروه سرود آماده کنند که بیایند در چهار خرداد اجرا کنند یا اگر مقطع تحصیلی انان شش سال باشد سه چهار سال این گروه برای اجرا دعوت میشوند با آن همه ظرفیت بسیج دانش آموزی بسیج هنرمندی و فرهنگیان.
یکی دیگر از مطالب این هست که اتحادیه ها را وارد کار کنند ما باید به دنبال این باشیم که مردم حضور داشته باشند از ظرفیت همه استفاده کنیم کارگروه داشته باشند مگر در این شهر چند نفر کار تخصصی دفاع مقدس انجام میدهند شاید حدود ۳۰ نفر باشند نقش این ها کجاست مثال بچه ها ی خادم شهدا که هر پنج شنبه ایستگاه صلواتی دارند در کنار قبور شهدای گمنام این ها حداقل نمیتوانند یک ایستگاه صلواتی برای مراسم چهار خرداد داشته باشند؟ در صورتی که ظریفت های زیادی دارند؟
یا به جای اینکه از عقبه ی کمیته شهدا که خوب از ظریفیتشان استفاده بشود، وظیفه اشان این شده که در انتهای مراسم تمبر را ببرند بالای سن مراسم.
اینها را جمع کنند به عنوان اتاق فکر دفاع مقدس؛ ما هم در جلسات چهار خرداد دزفول هم اهواز حضور داشتیم میانگین سنی مسئولین محترم بالای ۵۰ سال هست .
حرکت های فرهنگی مردم نهاد مثلا گردهمایی گردان بلال چطور میشود تقویت بشوند که مسولیین در راس این مطلب نباشد؟
اقای سرتیپی؛ البته این جور نیست گرد همایی بچه های گردان بلال رو سال های زیاد تیپ ۳ پیگیری میکرد اما بچه های گردان عمار خودشان جمع میشوند یا بچه ها ی بهداری
کار مردمی این هست که مسئولین یک ایده ایی را به وجود بیاورند و مقداری تقویت کنند و بعد از ان به مردم سپرده بشه اما از لحاظ لجستیک باید پشتیبانی بشوندمتلا همین مراسم شب احیای ۲۵ که در گلزار شهدا برگزار میشود یا گلزار بهشت علی که نزدیک به ۱۷ سال در حال برگزاری هست چه کسی کمک کرده است بجز بچه های جلسات قران یا همین رنگ آمیزی قبور شهدا که باعث متحول شدن بعضی ها شدند توی این مسیر
اگر مسئولین کمک کنند و در حرکت اولیه کمک کنند باعث میشود که جوانان خودشان ادامه کار را انجام بدهند و یک اشکالی هم در این گروه های مردمی وجود داشته و دارد این است که وقتی لیدر یا مسول گروه به هر دلیلی نتوانست کار را ادادمه بدهد گروه از هم پاشیده میشود یا حوزه فعالیت بسیار محدود میشود.
آقای موجودی در ادامه بیان کرند:
ببینید ما یک مشکل بزرگی که در حوزه دفاع مقدس داریم، این هست که متولی نداریم یعنی شما یک اتفاقی را می بینید، یک نقدی دارید؛ نمی دانید مطالبه گریتان از کی باید باشد.
باید رفت مرکز دفاع مقدس؟ باید رفت بنیاد شهید؟ باید رفت شهرداری؟ باید رفت سازمان ارشاد؟ باید رفت فرمانداری؟ نمیدانید!!!
یعنی در خیلی از مسائل متولی وجود ندارد، نمیتوانید متولی را پیدا کنید.
در تشیع شهید مش علی از جانبازان ما ایشان را در تابوت شهرداری تشیع کردند، که پرچم ایران هم روی تابوت نبود، شهیدی که بنیاد شهید، شهادتش را تایید کرده ، احراز شهادت شده است.
دوستان شهادت می دهند که یک پرچم از بالای میله فرمانداری سر پل جدید روی تابوت گذاشتیم، که تصاویر هست اول مسیر تشیع تا سر پل جدید پرچم کشورمون روی تابوت شهید نیست.
به بنیاد شهید بگویید، می گوید تزیین تابوت وظیفه من نیست، وظیفه کی هست؟ ماباید از چه کسی مطالبه کنیم؟!
من یک پیشنهادی دارم که اگر این پیشنهاد به گوش آقایان برسد و اجرایی بشود، کار بسیار جامع و کامل و راه گشایی خواهد بود.
ما در دزفول به یک معاونت مقاومت و پایداری و دفاع مقدس نیاز داریم، ما یک معاونتی نیاز داریم که این معاونت در شاخه یک شورا باشد و تمامی این اتفاقات دفاع مقدسی که می خواهد در دزفول اجرا بشود توسط این معاونت پیگیری بشود. و تقسیم کار صورت بگیرد.
تمامی افراد حق دارند که در موضوعات فرهنگی خصوصا دفاع مقدس دخالت کنند، هم سازمان تبلیغات، هم اداره ارشاد، هم فرمانداری و شهرداری و هم سایر ارگان ها که اصلا شاید پسوند اسلامی نداشته باشند.
وقتی این معاونت وجود داشت ما میدانیم باید از این معاونت مطالبه گری بکینم.
اقای سرتیپی گفتند شما میگیوید کار های مردم نهاد، کار مردم نهاد بالاخره به یک بودجه نیاز داره، ما بی نیاز از بودجه نیستیم
خبرنگار بیداردز: الان موزه دفاع مقدس نماینده این کار نیست؟
می گوید من نیستم
من الان ۱۶ مورد برای شما آوردم که به دلیل اینکه متولی مشخص نیست کار روی زمین است ، ولی اگر متولی مشخص بود اینطور نمیشد.
اگر ما چنین متولی داشته باشیم و مسولین موظف باشند که با این معاونت ارتباط داشته باشند؛ ما میتوانیم کار قوی انجام بدهیم.
به عنوان مثال ما تشیع شهید داریم،
یک مسیر تشیع وجود داشته از قدیم یا از سبزقبا تا بهشت علی یا از سبزقبا تا شهید آباد، الان آقایان به بهانه اینکه مردم خسته می شوند مسیر ها رو جا به جا می کنند.
تشیع یک شهید باید شهر را تکان بدهد تشیع شهید یک اتفاقی هست که به صورت نادر پیش می آید، باید مردم را برگرداند به اون آرمان ها…
شهید علی بهار را ۳۰۰ متر در دزفول تشیع میکنند، شهید علی بهار که بعد از ۳۰ سال پیکرش بر میگردد حقش هست که ۳۰۰ متر تشیع بشود؟
مگر از درب سبزقبا تا بهشت علی چند کیلومتر هست؟ ۳ کیلومتر نمیشود؛ به مردم میگویند بروید میدان فلان جا شهید از آنجا تشیع می شود که از آن میدان تا بهشت علی ۳۰۰ متر هست.
شهید گمنامی که می خواستند در حوزه علمیه خواهران خاکسپاری کنند ۱۰۰ نفر زیر تابوت این شهید بزرگوار نبود!
خب ما اگر بخواهیم این موضوع را مطالبه کنیم از چه کسی باید این را مطالبه کرد؟ از چه کسی مطالبه کنیم در همه شهر هایی که جنگ اصلا اتفاق نیفتاده، تیری به سمت این ها شلیک نشده، تمام میادین و المان هایشان ورودیشان، نماد دفاع مقدس هست.
در دزفول المان دفاع مقدس که اضافه نمی شود، بلکه حذف میشود ( میدان امام خمینی “ره” که المان دفاع مقدسی دارد حذف می شود و یک المانی نصب میشود که من دوست دارم مجموعه شهرداری بیاد توصیف بکنداین المان را؛ من با دانشجوی دکترا بودنم نمیفهمم این یعنی چی!!)
من تماس گرفتم به ما گفتند شما متوجه نمیشوید این المان دریا دریا پیام دارد.
در دزفول ما چند المان دفاع مقدسی داریم جز آن موشکی که معروف شده به فلکه موشک و این میدان الف دزفول.
شما ببیند در عید نوروز چه المان های خنده داری در شهر دزفول گذاشتند، که هرکس گذر میکنه فقط میخندد، از آن کاوه آهنگر تا اون اسب سیاه روی پل جدید تا اون ماهی گیری که دارد ماهی گیری میکند
این ها درد است که شما شهر دفاع مقدس باشی و به جای گذاشتن المان های دفاع مقدس ، المان های دفاع مقدس خودت رو برداری.
من احساس میکنم دست هایی در کار است تا این ها را حذف کنند.
قطعه دست و پایی که ما داریم نه در دزفول نه در استان، بلکه در جهان نمونه ندارد، در کجای دنیا شما میتونید یک منطقه ای پیدا کنید که فقط دست و پا درش دفن شده باشد.
در هرکجای دنیا بروید یک پوتین را نگه داشتند دورش را تمییز کردند که این باید همینطور بماند، قطعه دست و پای ما آشغال دانی هست یعنی اگر میخواهی به کسی نشان بدهی باید یک جارو دستت بگیری و تمییز بکنی .
قضیه دفن اموات در قطعه شهدا را از چه کسی باید پیگیری کرد، وقتی به بنیاد شهید میگویی، میگوید آقای فلانی به من نامه داده است.
شما بروید در قطعه ۲ شهید آباد ببینید امواتی که دفن شده تماما منصوبین به مسولین هستند.
در کجای دنیا در یادمان شهدای گمنام، اموات دفن میکنند که در دزفول دفن می کنند؟
اتفاقات نادر دارد در دزفول می افتد در حذف آثار و ارزش های دفاع مقدس نه حفظ آثار دفاع مقدس.
از بیمارستان زیر زمینی یازهرا(س) چه کسی خبر دارد؟!
قصه ی شهدای مسجد نجفیه که ۱۳ نفر در یکجا شهید می شوند، چه کسی از آن خبر دارد؟
در کتاب نوشتن دزفول از همه جا عقب تر است. من در قضیه ی نمایشگاه کتاب گریه ام گرفت. شهید مدافع حرمی که شش ماه از شهادتش نگذشته است کتابش در آن نمایشگاه فروخته می شود و ما هنوز نتوانسته ایم سیدجمشید صفویان مان را بنویسیم. هنوز نتوانسته ایم سید هبت الله فرج الهی مان را بنویسیم. شهدا که هیچ؛ زنده هایمان را هم ننوشته ایم.
هنوز نتوانسته ایم عبدالحسین خزریان را بنویسیم. عبدالحسین خزریانی که باید دید شهید صیاد چه خاطراتی از ایشان دارد.
الان یک مغازه ای دارد و در گوشه ای نشسته است. اینها نوشته نشده اند. برای اینها باید یقه ی چه کسی را بگیریم؟!
به چه کسی بگوییم: آقا شما چرا کار نکردید؟!
الان تیم هایی هم که شروع به کار میکنند آنقدر سنگ جلوی پایشان می اندازند که…!
من یک اصطلاحی به کار میبرم به اسم کَفتارِ فرهنگی! بعضی نهاد ها کَفتارِ فرهنگی هستند. یعنی منتظرند منِ نوعی یک کتابی بنویسم؛ منِ نوعی یک مراسمی داشته باشم؛ منِ نوعی یک کار ارزشی برای این شهر بخواهم انجام بدهم و بیاید صد تومن در این پروژه دخیل کند، یا به شکلی خودش را به این پرژه بچسباند و بعد مُهر و آرم نهادش را زیر آن بزند.
این کار به جز خصلت کَفتار، خصلت کیست؟!
نهادهای دولتی ما چرا خودشان کار انجام نمی دهند؟ منتظرند یک هیئتی باشد، یک کاری انجام بدهد، صد تومن پول کم داشته باشد و بگویند این صدتومن را ما به شما میدهیم . صدتومن را که دادند می گویند: ما که پولتان را دادیم؛ آرم ما باید زیر بنر شما باشد.
غیر از کفتار بودن شما چه اسمی متوانید بگویید؟
موضوع دفاع مقدس دزفول نیاز به یک متولی دارد که بشود یقه آن را گرفت.
کارهای مثبتی هم انجام شده که نباید نادیده گرفت. سپاه کارهای مثبتی انجام داده است. تصاویر شهدا و نورپردازی زیبایی که درب دیوار سپاه انجام شده است، یک کار خیلی جالب و ارزشی است.
عکس دو برادر و سه برادر شهیدی که در بلوارهای دزفول انجام شده است، یک کار ارزشی است.
معاونت فرهنگی/اجتماعی شهرداری که در وروردی ها و خروجی های شهر کار انجام داده است، این یک کاری ارزشیست؛ ولی ما از بس کار ندیده ایم فکر میکنیم اینها کار خیلی بزرگی هستند. در صورتی که اینها یک کار اولیه هستند. اینها باید باشند
.
شما در کدام شهر وارد شده اید که عکس شهدا در ورودی آن شهر نباشند؟ شهری را برای من مثال بزنید که وارد آن شده باشید و عکس شهدا در ورودی یا خروجی آن نباشند؟؟!!
از بس در این شهر(دزفول) کار انجام نشده است، فکر میکنیم اینها کارهای خیلی بزرگی هستند.
ما برای اینها باید یقه چه کسی را بگیریم؟؟ به چه کسی بگوییم: آقا چرا این اتفاق افتاده است؟ مسئولین به نسبت کاری که متولی آن هستند جوابگو نیستند و خداراشکر رسانه چیزی نیست که پاک بشود و از بین برود. همان یادمان شهدای گمنام یک مثال کوچک است.
زمانی که هنوز پی ریزی انجام نشده بود من در الف دزفول نوشتم: شهدا در راه پله قرار می گیرند. مسئولش مصاحبه کرد و گفت: جو سازیست…
الان جو سازی است؟ چرا پاسخگو نیستند؟!
در یک همچین جمعی با حضور مردم بنده حاضرم بیایم و مطالبه گری کنم. آیا مسئول می آید؟ یا اقتدا کرده اند به بزرگشان؟ که می آیند و سوال از رییس جمهور را پس می گیرند؟
نمیتوانید جوابگو باشید؟! بکشید کنار.
من یک مطلبی نوشتم با این مضمون که خواسته شهدا از مسئولین چیست؟ حسین خبری میگوید: اگر تقوایتان به اندازه مسئولیتتان نیست، رها کنید.
ولی من میگویم: من میخواهم مطالبه گری کنم. از چه کسی مطالبه گری کنم؟؟
برای تشییع شهید میگوییم: چرا مسیر را تغییر دادید؟ میگویند: فرمانداری گفته است. می رویم فرمانداری میگویند: به ما ارتباطی ندارد، ما وظیفه مان فقط اطلاع رسانی بوده است؛ به بنیاد شهید بگویید. می رویم بنیاد شهید، میگوید: وظیفه من تنها تایید شهادت این شهید است و دسته گلی بیاورم و…
خدا شاهد است اگر بچه های بسیج نباشند ، تشییع شهدا روی زمین است.
شما فیلم تشییع شهید علی بهار را نگاه کنید. بچه های بسیج هستند که ایستگاه صلواتی زدند و شربت و آب تقسیم میکنند و به مردم خدمت میکنند.
آمبولانس از بچه های حوزه مالک اشتر است. شب رفتند تابوت شهید را تزیین کردند و کارها را انجام داده اند.
یعنی اگر بچه های بسیج هم در همین کار ناقص نباشند آن کار از بین رفتنی است. قبر شهید محمدجواد علی بهار را بچه های بسیج رفتند و کَندند. متولی قبر کَندن چه کسی است؟
متولی کَندن قبر ما نداریم؟؟ خانواده شهید خودشان باید بروند و قبر را دربیاروند؟؟ من یقه چه کسی را بگیرم؟
در حوزه دفاع مقدس باید دنبال یک متولی باشیم که بشود از او مطالبه گری کرد.
من پیشنهادم این است :
یک معاونت مقاومت و پایداری و دفاع مقدس در این شهر خاص نیاز است که تمام ارگان ها و ادارات با این ها مرتبط بشوند و همان کارهای مردم نهادی هم که شما می گویید، موازی کاری در آن صورت نگیرد. گاهی اوقات همان موازی کاری باعث تقابل دو گروه می شود که هر دو کار را رها میکنند و می روند. اگر این معاونت وجود داشته باشد و از نهادها تامین بودجه کند و نهادها خود را ملزم به همکاری کنند و خود جوانها در قالب این مقاومت کار انجام بدهند – استقرارش در فرمانداری یا در شهرداری یا مرکز دفاع مقدس و… باشد فرقی نمیکند-؛ آن موقع اگر تشییع شهیدی بود بلافاصله معاونت این مراسم را پیگیری میکند و تقسیم کار را انجام می دهد؛ و میدانیم دیگر به چه شکل مطالبه گری انجام بدهیم.
این همه پتانسیل دفاع مقدس هست. این همه جاذبه ی راهیان نور در این شهر وجود دارد ولی راهیان نور فقط برای استفاده از سرویس بهداشتی به دزفول می آیند؛
این همه جاذبه های خاص در دزفول وجود دارد که در هیچ جا نمیتوان دید. کجای دنیا یک مسجد موشک خورده است و ۱۳ نفر از بچه هایش در آن شهید شده اند؟!
کجای دنیا میتوانید شوادونی پیدا کنید که ۲۰۰۰ نفر ظرفیت داشته باشد؟! کجای دنیا قطعه ای میتوانید پیدا کنید که فقط دست و پای شهدا باشد؟!
و جالب اینجاست که رسانه های دزفول هم کمک نمی کنند. من این انتقاد را دارم. همیشه به بچه ها گفته ام: تقابل سیاسی تان را داشته باشید؛ ولی در مسایل ارزشی مطالبه گری کنید؛ ولی این کار انجام نمی شود.
یک ماشین در جاده اندیمشک-دزفول چپ میکند، یا به درخت میخورد؛ تمام رسانه ها می نویسند.
من برای الف دزفول ادعایی را دارم و آن اینکه: شما نمیتوانید یا کمتر میتوانید یک مطلبی را در الف دزفول بخوانید که قبلا خوانده باشید.اکثرا مطالب جدیدی هستند.
کدام رسانه به من کمک میکند؟ ولی وقتی من مطلبی را می نویسم باید التماس کنم تا پوشش دهند.
جالب اینجاست که خبرگزاری فارس مطلب من را پوشش می دهد و رسانه دزفول می نویسد به نقل از فارس… .
این برای من جالب است که من مطلب را زده ام، فارس پوشش داده است و رسانه دزفول میزند به نقل از فارس نیوز. اگر با من مشکل دارید، من که در زیر سایت الف دزفول نوشته ام ذکر بدون منبع مجاز است. فقط مطلب را بگویید. من اینها را مطرح میکنم که در شهید آباد دزفول چه چیزایی هست و… ولی کمک نمیکنند. رسانه ها خیلی میتوانند کمک کنند ولی متاسفانه این کار را انجام نمی دهند.
ما در حوزه دفاع مقدس متولی نداریم. اگر متولی دارد طبق آیین نامه، طبق بخشنامه، طبق اساسنامه ما باید بگوییم آقا چرا این کار را انجام ندادید؟! ولی جوابگو نیستند. یادمان شهدای گمنام که متولی دارد. هیأت امنا دارد. به راحتی جواب نمی دهند. خیلی راحت تکذیب می کنند.
راهکارتان برای جواب گرفتن از مسئولین در چنین مواقعی چیست؟ما مطالبه گری میکنیم و جواب نمی دهند؟
هر مسئول وقتی دید یک یا دو نفر در مقابلش هست پاسخگو نیست؛ اما وقتی رسانه ها در هم کلاف شدند، وقتی دزفول امروز نوشت، وقتی Deznn نوشت، وقتی بیدار دز نوشت، وقتی دزنا۲۴ نوشت، وقتی تمام رسانه های شهر مطالبه گری کردند میفهمند که یک نفر روبرویشان نیست. اما وقتی متاسفانه به این شکل می شود که کار به جایی می رسد که حتی مردم احساس می کنند دعوا دو طرفه است، کاری صورت نمی گیرد.
اگر بخواهیم این موضوع را نقد کنیم باید گفت که منافع رسانه در این است که ننویسد.
بله. بحث منفعت طلبی است. من همیشه میگویم شما تقابلات سیاسی تان را داشته باشید. اما وقتی یک مطالبه گری به حق است چرا نمی نویسید؟ چرا پوشش نمی دهید؟
رسالت رسانه چیست؟ اینکه حقایق را بگوید. اینها موثر است.
یک مسئول وقتی احساس کرد یک یا دو نفر یا ده نفر فقط روبرویش است، اصلا نمی ترسد و خودش را ملزم به پاسخگویی نمی بیند. اما وقتی رسانه ها و مردم این مطالبه گری را داشتند نتیجه فرق می کند.
رسانه در دنیا حرف اول و آخر را می زند. رسانه ها باید خودشان را ملزم بدانند و نان به نرخ روز خور نباشند. اگر رسانه ها نان به نرخ روز خور شدند همین می شود که رسانه ای که منتسب به یک ارگان ارزشی است جرات نکند خیلی از مسایل را بنویسد.
این یعنی نان به نرخ روز خوردن.
ما عزیزتر از شهدا نداریم. با هرچه بازی بشود نباید شهدا بازیچه قرار بگیرند. – پوشش بدهید.
در خصوص نامگذاری خیابان ها و از بین بردن آثار دفاع مقدس توضیح دهید؟
آقای موجودی در پاسخ به این سوال این چنین گفت:
در قضیه نامگذاری ها در دزفول، بی سلیقگی فوق العاده ای وجود دارد.
مثال: در ورودی دزفول از سمت اندیمشک یک میدانی هست که قلم و نی نماد آن هستند، اسم این میدان می شود میدان شهید سوداگر.
چه ارتباطی بین قلم و نی و شهید سوداگر وجود دارد؟
درست است که شهید سوداگر یکی از شهدای والامقام هستند و زحمات زیادی برای دزفول کشیده اند؛ ولی ما میبینیم مثلا از اسم شهید سوداگر در بیش از ۱۰ مکان، خیابان و میدان استفاده می شود. بسیاری از خانواده ها روی این موضوع حساسیت دارند؛ میگویند: پس بچه ما شهید نبوده؟!
ما در دزفول ۲۶۰۰ شهید داریم. آیا ۲۶۰۰ مکان برای نامگذاری این شهدا هست؟
اما این عدم توازنی که وجود دارد یک بی سلیقگی نیست؟
میدان الف دزفول را همه با این نام صدا میزنند. اما اسم این میدان را به نام آیت الله قاضی تغییر داده اند. آیا آقای قاضی یک آدم شناخته شده در دزفول نیست؟ ایشان آنقدر در استان و کشور آوازه دارند که همه ایشان را میشناسند؛ چه لزومی دارد نام میدانی که الف دزفول است به آیت الله قاضی تغییر کند؟؟!!
این یک نوع بی سلیقگی در نام گذاری است. نه خدای ناکرده بحث نام مقدس آیت الله قاضی باشد. بی سلیقگی از نوع عدم تطابق نام با المان است. اینها در دزفول وجود دارد. از طرفی دیگر میبینیم که در فرهنگ شهر اسامی شهدا که روی خیابانها بودند در تابلوهای جدید حذف شدند. از طرف شهرداری بیانیه دادند که: نه! اشتباه بوده است.ولی من در یک جای دیگر مصاحبه دیگر ایشان را خواندم که گفتند: نه! ما در ورودی ها این اسامی را داشته ایم و در دیوار نویسی ها اینها را نداریم.
کار جالبی که معاونت شهرداری انجام داده است و جای تقدیر دارد، این است که درب منزل شهدا، عکس شهید و تاریخ شهادت و محل شهادتشان را به صورت قاب نصب کرده است.
در نام گذاری ها هم بی سلیقگی وجود دارد و هم عدم توازن.
مثلا می بینیم که با نام یک شهید تعداد زیادی مکان، خیابان و میدان و… وجود دارد و می بینید بعضی شهدا که واقعا شهدای خاصی بوده اند و شهدایی بودند که نامدار هستند در حوزه دفاع مقدس برای آنهایی که می شناسندشان و لی برای افرادی که درباره شان گفته نشده است گمنامهستند.و هیچ اسمی از اینها (شهدا) نیست.
در خصوص حذف نام شهدا من اعتقاد دارم دست های پشت پرده ای در دزفول وجود دارد که در حال حذف هستند چه از المانهای شهری و چه از اسامی که من جدیدا متوجه شدم شهدای سال ۵۲، هفت خیابان دزفول به نام اینها بوده که من ۴ خیابان را پیدا کردم اما ۳ خیابان دیگر ظاهرا تغییر کرده است.
این نباید اتفاق بیفتد. باید مطالبه گری بشود و مدام توسط رسانه ها تذکر داده شود.
و البته تنها به نام اینها(شهدا) نباید بسنده کرد. در خیلی از جاها، مثلا در تهران از اسم شهدا که برای خیابان ها انتخاب شده صرفا برای آدرس استفاده می شود و اگر تغییر کنند تفاوتی ایجاد نمی شود.مثلا خیابان همت بشود خیابان شقایق. هیچ فرقی نمیکند.
این اسامی(اسامی شهدا) برای خیابان ها باید شروع یک کار باشد. باید متولی خاصی یا در هر محله ای مسجد آنجا و یا پایگاهش، آن اسم را برای آن خیابان زنده نگه دارد. ولی لزوما چه ما بگوییم ابوریحان و چه بگوییم خیابان شهید… . چه تفاوتی می تواند داشته باشد؟؟!!
این یک گام است. گام اولیه این است که این اسامی زنده بشوند با این نام ها؛ ولی یاد شهدا به این شکل زنده نمی شود. چون کارهای بعد از این گام اولیه باید انجام بشوند. مثلا سالی یکبار مراسمات محله محور در هر خیابانی که به نام یک شهید است، برای آن شهید برنامه مردم محور گرفته شود. اینها کارهایی هستند که توسط مساجد محل می توانند انجام شود.
عدم توازن در نامگذاری یعنی هرکس بیشتر بتواند فشار وارد کند میتواند اسم شخص یا شهید مورد نظر را برای نامگذاری ثبت کند. کسی هم که در سیستم نامگذاری ها پارتی نداشت نمیتواند نام شهیدش را برای خیابانی ثبت کند.
تحریف دزفول:
یکی از آسیب شناسی ها مربوط به تحریف دزفول، مقاومت دزفول و بچه های دزفول در عملیات ها است. آنقدر نگفتیم و آنقدر ننوشتیم که در نوشتن ها حذف شدیم.در مستند ها حذف شدیم.
آخرین روزهای زمستان را ببینید، در این مستند میگوید تیپ دزفول نرسید و فلانی محاصره شد. در صورتی که زمانی که می گوید نرسید بچه های دزفول در جاده ی اهواز خرمشهر هستند.۱۴ کیلومتر جلوتر از بقیه هستند.
آقای فضیلت می گوید: زمانی که من میخواستم به آقای رئوفی بگویم کجایم؛ با آر پی جی توی جیپ زدم. منور میزدند و من را نمی دیدند؛ یعنی آنقدر جلو بودم. گفتم اجازه می دهید جیپ را منفجر کنم؟ گفت با آر پی جی جیپ را زدم منفجر شد و آتش جیپ را آقای رئوفی از عقب دید.
ما را حذف کردند.در عملیات فتح المبین حذف شدیم. در فتح المبین قریب به ۱۴۰ شهید دادیم.سایت ۴ را گرفتیم. سایت ۵ را می گیریم. ولی حذف شدیم. اسمی از بچه های درفول وجود ندارد. تحریف شد. این می شود که شما در برنامه ماه عسل می بینید که طرف می آید و خیلی راحت می گوید: بله من در دزفول بودم؛ یک کُلتی می گذاشتند که اگر عراقی ها از روی دیوار می آمدند داخل خانه و…
به راحتی تکذیب می شویم.در شهری که مردم در شهر هستند، زندگی میکنند. زندگی در جریان هست و بازار برقرار است و…
به این صورت می شود که خانم فلان سردار می گوید که من در دزفول زندگی می کردم و به من یک اتاقی که مرغ ها را در آن نگه می داشتند(مرغدونی) دادند. ما پیگیر شدیم و دیدیم که آن شخص اتاق عروسی خودش را به این خانم سردار داده است.
فلانی می گوید ما در دزفول زندگی میکردیم و دزفولیها آمدند دزدی منزل ما؛ – در کتاب نورالدین پسر ایران ببینید وقتی که میخواهد از یک منافقی صحبت کند میگوید منافقِ یک دزفولی بود. – تحریف!!!!
وقتی تو نیامدی بگویی؛ وقتی در گفتن کم گذاشته باشی؛این اتفاق می افتد که حذف می شوی.در فیلم ها؛ در مستند ها، در بسیاری از این موارد تحریف شدیم.
وقتی این اتفاقات افتاد اینها می گویند: نه! به این شکل نبوده است و …
وقتی مطلبی روی رسانه ملی رفت و برای ۸۰ میلیون جمعیت پخش شد؛ با دفاع در سایت و وبلاگ هیچ فایده ای ندارد. یعنی این کتاب ننوشتن ها، این رزومه ننوشتن ها، این عملکرد ننوشتن ها ما را تحریف کرد.
نظرتان درباره یادواره ها چیست؟
یادواره ها باید از حالت کلیشه ای که الان دارد، خارج شود. قرآن… کلیپ……سخنران…….کلیپ….شاعر..مداح و تمام.
من مجری هستم ولی چند ماه هست گفته ام که هیچ جا مجری نمی شوم. چرا؟ چون موقع اجرا، آقای فلانی می آید میگویند تشکر کن و…
من از یک مسئولی تشکر کردم، نوچه هایش و نه همراهانش آمدند گفتند: چرا این مسئولیتش را نگفتی؟ برو و این را بگو.
مدام می گویند تشکر کنید. مسئولین باید از بچه های بسیجی تشکر کنند یا بچه ها بسیجی باید بیایند از مسئولین تشکر کنند؟؟ یک ماه زحمت در یک یادواره کشیده می شود، بعد باید در برنامه از حضور جناب آقای فلانی تشکر بشود. وظیفه اش بوده که تشریف آورده است. ما چرا باید تشکر کنیم؟آن مسئول باید ممنون دار بچه ها باشد.
این یادوراه ها باید از حالت کلیشه ای بیرون بیاید.
شهید همت رسانه در اختیارش بوده است. شهید باکری رسانه در اختیارش بوده است. آنها رسانه در اختیارشان بوده که در دنیا اینها را شناختند. بچه های دزفول چرا شناخته نمی شوند؟! از همان روزهای اولی که این بچه ها می جنگیدند! از دوربین فراری بودند. بچه های دزفول معروفند به دوربین گریزی. شما در آرشیو صدا و سیما اصلا از بچه های دزفول نمی توانی چیز خاصی پیدا بکنید. همان چند فیلم و صدایی هست فقط که خود بچه ها با رادیو دزفول توانستند بگیرند و یا آن زمان فرهنگی سپاه توانسته بگیرد. بچه های دزفول دوربین گریز بودند.
ابراهیم هادی رسانه داشت؟ ابراهیم هادی را کسی میشناخت؟
یک مشت جوان تیمی تشکیل دادند. یک کتاب نوشتند. من هنوز هم می گویم کارهای این تیم کارهای قوی ای نیست ولی چون خیلی قشنگ و حساب شده و سیستماتیک کار میکنند، ابراهیم هادی را از یک مزار تبدیل به یک اسوه کردند که اکثر جوانها می توانند با این ها ارتباط بگیرند. این زحمت را ما برای شهدایمان باید بکشیم.
بسیاری از شهدا، کسی اینها را نمی شناخت. خیلی از شهدای مدافع حرمی که الان دارند در کشور شناخته می شوند، رسانه در اختیار اینهاست.
سید مجتبی ابوالقاسمی رسانه ای در اختیار داشت؟
حججی رسانه داشت. بماند که برای شهید حججی یک اتفاق خاص افتاد. ولی روی بسیاری از این ها کار شد.
مجید قربانخانی بلافاصله بعد از شهادت، کتابش چاپ می شود؛ مجید بربری!
یک آدم لات و دعوا کن که روزی سه چهارتا دعوا راه می انداخت قهوه خانه داشت و… در سوریه شهید می شود و الان کتابش چاپ شده و چاپ سوم است.
این دیگر کم کاری خودمان است.الان هیچ کاری ندارد اگر ما مثلا بخواهیم سید مجتبی ابوالقاسمی را کشوری کنیم. همت می خواهد. ما کتابش را آماده کرده ایم. الان داریم رایزنی میکنیم با نهادها که زمان برده است… ولی بحث اینکه چرا همه یک شهید را میشناسند و بعضی را نمی شناسند، در این است که باید زحمتی پای کار کشید.
ما می توانیم شهدایمان را از یک قاب عکس تبدیل به یک اسوه کنیم، نمیگویم اسطوره. تفاوت است بین اسوه و اسطوره. اسطوره دست نیافتنی است ولی اسوه دست یافتنی است.
ما باید شهدایمان را از حد قاب عکس؛ از حد این سنگ مزار، که خیلی دیر شده است و زمان زیادی گذشته است – ۳۷ سال – و ما تازه به این فکر افتاده ایم که باید این اتفاق ها بیفتند. ولی اگر دست به دست هم بدهند بچه ها، جوانها این شهر، تیم هایی تشکیل بدهند، هیچ کاری ندارد. یک خمیر مایه اخلاصی اگر در کار باشد، کار ان شاءالله پیشرفت خواهد کرد و شهدایمان را میتوانیم از قاب و سنگ مزار خارج کنیم و ان شاءالله به کشور و حتی به جهانیان معرفی کنیم.
لینک کوتاه: http://bidardez.ir/?p=2224
true
true
false
true
سلام علیکم
خداقوت به بچه های بیداردز بابت این مصاحبه جانانه
وهمچنین تشکر از استاد موجودی عزیز و اقای سرتیپی که به بیان حقایق در باب شهدا و شهر دزفول پرداختند
با سلام
مصاحبه خیلی خوب و مفیدی هست اما اگه مسولین این موضوعات پای این حرف بشینن خیلی بهتر میشه
سلام
خیلی ممنون از این گفتگوی زیبا و کامل
بنده هم به عنوان یک جوان خواهشم اینه از مسولین که یک مقداری تجدید نطر بکنند در نحوه برنامه ریزیشون و از پتانسیل جوانان در این راستا استفاده بکنند
باسلام و خدا قوت
کاشکی یه مقدار بیشتر در مورد کارهایی که میشه انجام داد و چگونگیشون با وجود مشکلات و همچنین نمونه های موفق کشوری با وجود همه این مشکلات صحبت میشد.
ضمنا بد نبود آقای سرتیپی گزارشی از عملکردشون توی دوره مسئولیت حفظ آثار سپاه دزفول می فرمودن به هر حال همه باید گزارش بدن که آیا خودشون وضعشون چطور بوده.
تشکر
آقای سرتپی ما هنوز منتظر پاسخ شما هستیم؟
ممنون میشم جواب بدین.
پاسخگو بودن چیز خوبیه که باید رواج پیدا کنه.
شاید هم مطلبو ندیدین خب دوستان بیدار دز زحمتشو بکشن بهشون برسونن.
دوستان دیگه هم نظر بدن.
پاسخ آقای سرتیپی:
سلام علیکم
همانگونه که در گفتگو آمد، بارزترین نمونه کار مردمی برگزاری مراسمات حسینی در ایام ماه محرم و صفر می باشد.
البته در خصوص دفاع مقدس هم نمونه کارهایی مانند مادران آسمانی (تبریک روز مادر به مادران شهدا) به صورت خودجوش و کاملا مردمی و همچنین برگزاری مراسم پدران آسمانی که در روز پدر توسط فرزندان شهدا در گلزارهای سراسر کشور برگزار میگردد میتوان نام برد.
در بزرگداشت ایام ها و روزهای خاص هم میتوان به جشنواره گلاب در کاشان اشاره داشت و البته از این دست کارها بسیار هستند.
در خصوص بخش دوم پرسشتان لازم است این نکته تشریح گردد حضور اینجانب در میزگرد موصوفه به عنوان حضور یک فعال فرهنگی و به عنوان یک فرد و شخص حقیقی بوده است.
لذا برای پاسخ دادن به بخش دوم سوالتان باید به مبادی زی ربط مراجعه و اجازه گزارش کار مربوط به سال ۸۸تا۹۰ اخذ گردد.
تشکر از پاسخ آقای سرتیپی عزیز
ولی این نوعی فرار از پاسخ هست . چون هر شخصی میتونه با این نوع سخنان از پاسخگویی فرار کنه. حداقل کارهای مثبتی که در دوره مسئولیتتون انجام دادید یا طرح هایی که داشتین و فرصت نشد انجام بدین رو بفرمایید. تشکر