×

منوی بالا

منوی اصلی

دسترسی سریع

اخبار سایت

false
false
false

به گزارش واحد سیاسی بیدار دز دوره  آموزشی تربیتی طلیعه به همت کانون جلسات قرآن و موسسه مهراب دزفول از ۲۳ الی ۲۸ تیر ماه در تهران در حال برگزاری است. در ادامه گزارشی از سخنرانی دکتر محمد پورکیانی در این دوره با موضوع مسئله حکومت در جمهوری اسلامی ایران را مطالعه می فرمایید.

این دوره چه تفاوتی با دوره های دیگر مانند ولایت و صالحین و… دارد؟ مسئله این دوره مسئله حکومت و حکمرانی است. تمام انقلاب های مدرن بعد از اینکه حکومت تشکیل می دهند توان حکومت کردن ندارند، به همین خاطر بعد از چند نسل به دوران قبل از انقلاب برمی گردند. وضعیت آمارهای اعتیاد، طلاق، بی اعتمادی به نظام، فساد و… در ایران نیز به ما انذار می دهد که تئوری فروپاشی انقلاب های مدرن آیا در ایران هم جاری است؟ درحالیکه ما امید بسته ایم که انقلاب اسلامی را ادامه داده و رشد داده و به دست صاحب اصلی آن حضرت حجت(عج) برسانیم، این خیال ها را تجربه تاریخی انقلاب ها رد می کند.

با فرض اینکه این آمارها درست باشد با این مسیری که ما جماعت حزب اللهی داریم آیا نقشی در احیای انقلاب اسلامی خواهیم داشت؟ ما در حوزه ها فلسفه و فقه و… می خوانیم. در دانشگاه ها نظریه های کلان جامعه شناسی و سیاسی و… می خوانیم. در مساجد عقاید و اخلاق و… داریم. هیات می گیرم و نهی از منکر می کنیم. آیا با این راهی که ما می رویم انقلاب اسلامی باقی می ماند؟ اتفاقا دقیقا به خاطر این راه است که ما به این وضعیت افتاده ایم. طبیعتا کسی خواندن عقاید و اخلاق و فلسفه و…را نفی نمی کند ولی توقف در این ها یعنی توقف در حرکت انقلاب اسلامی. آیا مشکلات کنونی مملکت با اخلاق حل می شوند؟ آیا کسانی که پوشش نامناسب دارند یا فساد اداری دارند یا کسب حرام دارند یا ….اعتقاد فاسد دارند؟ مسائل کشور مسائل حکمرانی و سیاستگذاری است نه مسائل علم عقاید و اخلاق و فلسفه. ما نیاز به مطالعاتی داریم که وضعیت اجتماعی ما را سامان دهد و آن مطالعات سیاستی است. ما باید نسخه هایی برای حل مسئله آب، خاک، اعتیاد، تورم و… داشته باشیم.
در تاریخ جریان هایی مانند تصوف و حجتیه چون اساسا رویکرد اجتماعی نداشتند حکومت هم تشکیل نمی دادند و تمدن نمی ساختند. اگر ما انقلاب کرده ایم و به دنبال حکومت هستیم ولی سیره و تفکر ما درونی باقی مانده است چه تفاوتی با تصوف و حجتیه داریم؟ نهایت حضور اجتماعی ما موقع انتخابات است. غافل از اینکه دعواهای سیاسی اگر دعوا بر سر «سیاست»ها نباشد دعوای زرگری است. خیلی که اجتماعی تر شده ایم اردوی جهادی و خیریه گذاشته ایم. در حالیکه دقیقا معلوم نیست نسبت این امور با سیاست های کلان نظام اسلامی چیست. اگر این حرکت های اجتماعی خودجوش تحت سیاست های نظام اسلامی نباشد چه تفاوتی با کارهای خیریه فلان بازیگر زن هالیوودی یا فلان بازیکن فوتبال یا فلان سلبریتی دارد؟ چه نیازی به انقلاب اسلامی بود؟ شاه هم احتمالا از اینکه یک جماعتی به طور مجانی فقرزدایی کنند حمایت می کرد. نمی توان نظام کلان سیاسی را رها کرد و به امور خیر خُرد راضی شد. جهان سرمایه داری هم سالانه میلیاردها دلار به بهانه های مختلف مالیاتی و اقساط و…از جهان سوم می گیرد و چند بازیگر جهت امور خیریه اعزام می کند و سوپاپ آن جوامع می شود! نهی از منکرات هم ورود اجتماعی دیگر ما بوده که بالاخره مقابل کنسرت و حضور زنان در ورزشگاه و تعطیلی کدام مناسبت و… تجمع کرده ایم. این ها نهایت تلاش ما در مقال جریانی بوده است که برای اداره این کشور حزب کارگزاران زده است و سند سیاستی نوشته است.
به سوال اول بر می گردیم که آیا با این راهی که ما می رویم انقلاب اسلامی باقی می ماند؟ متخصصان سیاستگذار انقلاب اسلامی کدام اند؟ دوران پهلوی با مشاوره های فروغی و حکمت و نصر و… گذشت. مشاوران سیاستگذار ما در انقلاب اسلامی چه کسانی بوده اند؟ مساله این است که ما در انقلاب باید بتوانیم برای حل معضلات سیاسی و اقتصادی و فرهنگی و اجتماعی نسخه داشته باشیم، وگرنه نمی توان با تبلیغ و اخلاق و خیریه و سیاسی بازی و… دین را اقامه کرد. جریان حزب اللهی باید سیاست های کشور را رصد کند، نقد کند و با نیروهای خود تولید کند و این نقطه شروع انقلاب اسلامی است.
مساله اصلی مساله حکمرانی است. ایده اصلی دین در مبارزات انبیاء و ائمه اطهار ایجاد حکمرانی دینی است نه فقط کنار گذاشتن طاغوت. ابراهیم و موسی و نوح و… اگر حکومت طاغوت را کنار می زدند بعد چکار می کردند؟ پیامبر اسلام و حضرت امیر چه کار کردند؟ ایا فقط تبلیغ دین کردند یا سیاستگذاری هم کردند؟ ایا فقط اتمام حجت با مردم می کردند و خودشون را خلاص می کردند یا سیاست داشتند؟ آیا فقط بر قلب های مردم حکومت می کردند یا سیاست داشتند؟
خلاصه مطلب اینکه ما حکومت تشکیل داده ایم ولی حکومت کردن نیاموخته ایم. ایده امام و حضرت آقا حکمرانی دینی است نه صرفا خلع لباس حکومت از تن شاه. آقا ایده حکمرانی دارد ولی جریان حزب اللهی اساسا وارد این حوزه نشده است. ایده حکمرانی آقا که سایر سیاست های ایشان را جهت می دهد ایده «تمدن سازی» است. دقیقا به همین دلیل روش حکمرانی ایشان با تکنوکرات های دوران اقای هاشمی و روحانی متفاوت است. چون تکنوکرات اعتقادی به توان داخلی و برنامه درازمدت و جهت دار تمدنی ندارد. اصلاحات طلبان دوران آقای خاتمی هم تمدن ساز نیستند چون تمدن موجود را مطلوب می دانند و نیازی به حرکت تمدن سازی نمی بینند. بسیاری از جریان های عدالت طلب و احمدی نژادی ها، اصولگرایان، خطیبان و سایر جریان های اجتماعی چرا با جریان تمدن ساز زاویه دارند؟ این، موضوع گفتگوهای ما در دوره خواهد بود.

لینک کوتاه: http://bidardez.ir/?p=2415

true
true
false
true
  1. مهدی

    باسلام و تشکر
    چرا متن این قدر کوتاهه؟
    صفحه ی اصلی رو که باز کردم فکر کردم با یه متن مفصل و عالمانه مواجه خواهم شد نه در حد سه چهار بند این متن بیشتر به درد یه معرفی و مقدمه میخوره.

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید

√ کامل کردن گزینه های ستاره دار (*) الزامی است
√ آدرس پست الکترونیکی شما محفوظ بوده و نمایش داده نخواهد شد