×

منوی بالا

منوی اصلی

دسترسی سریع

اخبار سایت

false
false
false

یکی از مسائلی که امروزه مورد هجمه دشمن و ضد انقلاب قرار گرفته مسئله حجاب است مسئله ی مهمی که اسلام تاکید زیادی روی آن دارد و آن را لازمه ی عفاف زن می داند. در همین رابطه گفتگویی با حجت الاسلام و المسلمین ناصر قیلاوی انجام گرفت که بخش اول آن در ادامه می آید.

بیدار دز: جایگاه عفاف و حجاب و مفهوم حیا در ساحت دین کجاست؟ چون ما معمولا دچار افراط و تفریط هستیم و میخواهیم در این موضوع نمای بالاتری از موضوع داشته باشیم چون برخی طوری رفتار می کنند که گویی در دین هیچ موضوعی نیست به جز حجاب و برخی خیلی بی تفاوت.

در مورد سوالی که پرسیده شد چند نکته را باید مورد دقت قرار بدهیم. نکته اولی که باید به آن توجه بکنیم این است که ما در ادبیات دینی یک مساله داریم به نام مساله حجاب. یک مساله داریم به نام مساله عفاف و یک مساله دیگر به نام مساله حیا. اینها سه مفهوم هستند که در ادبیات دینی هر کدام معنای خاص خود را دارند.

 مساله حجاب، مساله پوشش است. چیزی در مورد ارتباط خارجی انسان و در مورد لباسی که می پوشد. مساله عفت و مساله حیا درمورد برخورد و رفتار انسان بعنوان یک فعل خارجی نیستند بلکه در مورد روحیات اخلاقی و صفات و ملکات درونی انسان هستندولذاست که هیچوقت به یک عمل بد عفتی گفته نمی شود؛ چراکه عفت صفت عملکرد انسان نیست. بله می گوئیم این فرد پوشش بدی دارد اما نمی گوئیم پوشش او بدعفتی است. چرا چون عفت و حیا ملکه نفسانی انسان هستند. ملکه درونی هستند که بروز و خروج عملی آن می شود حجاب.

مفهوم حیا نیز که یک مفهوم بسیار وسیع تر در ادبیات دینی است و گستره وسیعی هم دارد.

به نظر من آن چیزی که الان مورد بحث و سوال و دغدغه است نه آن چیزی است که اسمش را می گذاریم حجاب و عفاف و پوشش و امثالهم. آن چیزی که محل بحث است نه اصل حجاب است و نه اصل بی حجابی.

مساله ما فراتر است، مساله ما تهاجم به حجاب و عفاف و خانواده است. این مساله ای جدای از پوشش است. بله درست است در قالب و در ظاهر حجاب مساله مطرح می شود. اسمش را گذاشته اند مساله آزادی و حجاب، ولی این خودش پوششی است برای ضربه زدن به دین، شیعه، زن و خانواده.

مساله فعلی ما به هیچ عنوان مساله پوشش نمی تواند باشد. آن چیزی که برای جا افتادن مسئله می توانیم مثال بزنیم،تشریح عالم غرب در دوره اولیه ظلم به زن و  پایمال کردن حق زن است.کنوانسیون ها شکل گرفت، تشکل ها شکل گرفت برای دفاع از حقوق زن. در ایران هم به تقلید آمدند شروع کردندبه کارکردن. در صورتی که اصلا این مساله نه شبیه آن و نه حتی نزدیک به آن درایران اسلامی وجود نداشت. این مسئله ادامه همان روشنفکری بیماری است که حضرت آقا بیان می کنند.

مساله حجاب فعلی را هم نباید صرفا یک بحث پوششی و ظاهری ببینیم. نه! یک فرهنگی دارد القا می شود. ببینید الان این پوشش ما نه پوشش ایرانیست نه پوشش اسلامی است. نه حتی مدل پوشش غربی هاست. شما در جامعه غربی (آن چیزی که رایج است.)مدل پوشش زنها یک پوشش مناسب مجالس عروسی نیست. خیلی عادی می آیند سرکار. ممکن است ما خیلی هایشان را در خیابان هم ببینیم تصورمان این باشد که این اصلا یک لباس مناسب نداشته که بپوشد و یک لباس کهنه و بدون سروریختی پوشیده و بیرون آمده است!!! ولی در جامعه ایرانی که راه می رویم آنهایی که پوشش بد و غلط دارند، اصلا این مدل نیستند؛ با جذایت بیرون می آید. نمی آید تا کار روزمره اش را انجام بدهد.

مساله فعلی ما یک چنین مساله ای است که باید بصورت خاص با آن مواجه شد. با دقتها و ظرافت هایی که یک مساله اجتماعی در حدِ هجوم و جنگ دارد. در کتاب «نظام حقوق زن در اسلام» -که از لحاظ روشی و محتوایی بی نظیر یا کم نظیر است-ببینید که  شهید مطهری چگونه در قالب استدلال اسلامی از مواضع دین در این باره دفاع می کند و تمام شبهات و موانع را هم دفع می کند. آنجا نشان می دهد آن کسی که نویسنده مسائلی بود که آن زمان در مجله زن روزنوشته می شد این اصلا سوال نداشت. بلکه مریض بود و دنبال شبهه افکنی بود. انسان اگر مجوز خطا و اشتباه را برای خودش صادر کرد معلوم نیست که این دره تا کجا پایین خواهد رفت. و این خیلی خطرناک است.

اما اگر از لحاظ اجتماعی بخواهیم نگاه کنیم و طبیعتا در قالب عنوان فقهی مساله نهی از منکر پدیده را ببینیم،در این صورت اگر فقط بدحجابی بود، یعنی یک حجاب غلط و نا آگاهانه بود مساله با تذکر قابل حل بود. ولی چون هجمه است و فضاسازیست دیگر یک برخورد ساده نهی از منکری کفایت نمی کند.

آنچه می بینیم و رخ می دهد گاهی تبرج و بروز دادن فساد است. فرد با یک نگاه هتاکانه ای که «نه من می خواهم اصلا این تابو و باور را بشکنم» از حریم شخص خارج می شود. مثل همین کمپین هایی که الان شروع کرده اند که حالا انشاالله دو سه جمله ای هم در مورد آن صحبت می کنیم. این دیگر قضیه اش متفاوت است. و شیوه مواجهه را متفاوت می کند.

در این باره باید با مهندسی اجتماعی وارد مساله بشویم و اینکه قطعا با برخوردهای فردی مساله حل نمی شود. بله من به بچه های مسجدی به شدت می گویم که خودشان را از معرض فساد دور بکنند. در معرض نباشند. اینکه بگویند «خوب ما برویم درفضای آنها که بتوانیم قضیه را جمع کنیم» در محفل گناه آلود برویم به این داعی که«باید در میان مردم باشیم» نه این کار غلطی هست، این همان جنبه های شخصی است که باید با جهت عمومی کار که اکنون درموردش صحبت می کنیم تفکیک کرد.لکن افراد خبره و دارای صلاحتی که وارد کار می شوند باید این را بدانند که حجاب یک عمل است نه یک عقیده. و قطعا مواجهه با عقیده مهم تر از عمل است. یعنی آن کسی که خبره کار است و واردمی شود، می بینید فردی هم بدحجاب است هم مشکل عقیدتی دارد و بدحجابی او ناشی از ناآگاهی است نه مغرضانه. ناشی ازرفتن در فرهنگ غلط است، قطعا پرداختن به عقاید و اصلاح عقاید و جهان بینی اش تقدم دارد بر اصلاح حجاب او. آن را باید با ظرافت های خاص خودش عمل کرد.

من یک داستانی را که از زندگی امام کاظم(ع) نقل شده عرض می کنم،که احتمالا در ادامه گفتگو هم بخواهیم از آن استفاده بکنیم. ایشان می روند درب خانه کسی که  مجلس عیاشی برپاکرده بود،می بیند صدای رقص و آواز دارد می آید، آقا امام کاظم (ع) هم می داند آنجا چه خبر است. و یک تذکر می دهد که مساله اصلا ربطی به ظاهرآن فسادی که در حال رخ دادن است، ندارد. شاید احتمالا آن کنیز هم یا پوشش بد داشته باشد چرا که با توصیفات شهید مطهری، فضا فضای شراب آلوده و گناه بوده؛ حالا امام (ع) می رود و یک تذکر صحیح می دهد که مساله سرجای خودش می نشیند.

این خیلی مهم است که ما بتوانیم اهم و مهم بکنیم و کار را در جای خودش درست بنشانیم. بنظر من مساله حجاب خیلی تقسیم بندی ها و گستره وسیعی دارد و ما باید برای همه آن بیندیشیم و آن چیزی که الان با آن مواجه هستیم مهندسی جامعه و بحث کلان اجتماعی است نه صرفا عمال فردی افراد جامعه،که یک کار غلط فردی محسوب شود.

بیدار دز: چه میزان بحث حجاب و عفاف بطور کلی و اختصاصا در حال حاضر برعهده حاکمیت است وچه مقدار برعهده مردم ؟

مسئله را اگر در امتداد توضیحات قبل که عرض کردم خدمتتان ببینیم به این معنا که ما فقط با یک پدیده جزئی مواجه نیستیم،  بلکه رسما با یک جنگ همه جانبه مواجهیم، جنگی که خاکریزهای متفاوتی دارد، اگر اینگونه ببینیم معلوم می شود که دیگر نمی توان مشکل را فقط به عهده مردم یا فقط در شان حاکمیت بدانیم.

از طرف دیگر هزینه های سرسام آوری که در رسانه های غربی انجام می دهند، هزینه هایی که برای مسئله مد وسینما و مسائل فرهنگی که شما ملاحظه می کنید. چقدر فیلم می سازند ونقش های بد و چندش آور وزشت وفضای غلطشان را در قالب  و پوشش محجبه ها و مسلمین ارائه می دهند.

از جنبه دیگر انسان می بیند که در حوزه مباحث حقوقی چقدر به کشور ما فشار وارد می کنند؛ بگذریم از قوانینی که علیه حجاب در کشورهای خودشان می گذارند. منظور اینکه مسئله ی وسیع وبزرگی است. قطعا این چنین مسئله بزرگی رانمی توانیم به عهده مردم یعنی شان غیر حاکمیتی بگذاریم. هروقت مردم در مقابل حکومت گفته می شود مراد عملکرد فردی و غیرسازمان یافته است.در جایی که جبهه بندی سازمان یافته وجود دارد باید تشکیلاتی مواجه شویم.

یک نکته را باید عرض کنم که هرگاه عنوان حاکمیت داریم ذهنیت به این جا می رسد که مسئله باید دستوری شود اگر مسئله اینست که حاکمیت مسئولیتش در حد رفع موانع وایجاد اقتضا است، قطعا  حاکمیت از مردم جدا نیست ولی آن چیزی که باید بصورت قطعی  از جانب یک قوه حاکمه و رغالبه انجام بگیرد  اینست که آن فساد سازمان یافته رارفع بکند و اگر کسی  بخواهد در راستای خوب شدن قدم بردارد اقتضائش را ایجاد بکند ولی در مسئله ای مثل حجاب، که با حجم گسترده هجوم مواجهیم وپیاده نظامشان را از مردم ما می گیرند؛ ماهم باید به همین شکل عمل بکنیم یعنی یک سازمان، یک تشکل برای مدیریت میدان وجود داشته باشد

این مسئله انحصار در بحث حجاب ندارد، برای تمام موارد و جنگ های اجتماعی است،-مثل مسئله اقتصاد که اخیرا مقام معظم رهبری به آن اشاره کردند و یک کارگروهی هم برای حجاب و پوشش واین قبیل مسائل، در دل حاکمیت وجود داشته باشد وپیاده نظام  این یعنی کسی که می خواهد اجرا بکند می شود مردم ، می شود روح عمومی جامعه.

پدیده های اجتماعی و فرهنگی تک عاملی نیستند. نمی شود حاکمیت دستور صادر کند که از این لحظه به بعد این کار را باید انجام داد، نه اینگونه نمی شود،بلکه توسط آن مرکز مدیریت، آن اتاق جنگ باید نقش هر عامل را مشخص کرد.

بیداردر: راهکارهای عملی برای اشاعه حیا و عفاف و حجاب چیست؟

بحث وقتی که به حوزه عمل می رسد ما پارامتر های خیلی متعددی داریم که در تعین وظیفه و چگونگی عملکرد مهم هستند. مساله حجاب یک مساله زخمی و آسیب دیده است. چون جنس مساله فرهنگی و اجتماعی است خود دشمن که وارد این عرصه می شود هیچوقت به صورت مستقیم عمل نکرده است. آنجایی که مستقیم عمل کرده است لطمه خورده است. مثل دوره رضاخانی. اما آنجایی که موفق بوده است خیر. ما الان در بعضی مدارس دخترانه می بینیم، مثلا یک تصویر معروفی هست که دو تا آبنبات هست که یک کدامشان پوشش پلاستیکی دارد و دیگری پوشش ندارد و حالا یک عالمه مگس هم دور آن است. بعد می گویند «خوب بچه ها ببینید این الان پوشش پلاستیکی ندارد، ببینید پشه جمع شده است دورآن! شما هم اگر پوشش نداشته باشید پشه دورتان جمع خواهد شد.» خوب این که هیچ وقت موثر نخواهد بود. این مضحکه است و باعث خنده می شود و هیچ اثری هم ندارد. اثری که قابل ملاحظه باشد ندارد. التفات کنید،حرکت باید حرکت حساب شده باشد. نه یک حرکت سطحی. اینها هم جوابگو نخواهند بود.

برای راهکار عملی دادن باید حواسمان به این دو نکته و عوامل دیگر باشد.

اما راهکارهای واقعی و کلان؛ ما باید ابتدا سرمنشاها یا اصل تربیت و فرهنگ را در جامعه اصلاح کنیم و برای آن برنامه داشته باشیم. علی الخصوص در آموزش و پرورش؛وزارت علوم و دانشگاهی و چه تلویزیون که موثرترین عوامل فرهنگ و تربیت در جامعه ما هستند. حالا در شهر دزفول ببینید در مساجد با بچه ها در ارتباطیم. چقدرمی آیند مسجد؟ یک ساعت خیلی خوب بیایند ۲ ساعت. ۷ ساعت ۸ ساعت در مدرسه، ۷ ساعت ۸ ساعت در خانواده، با یکی دو ساعت، فرهنگ کسی تغییر نمی کند. خیلی کار سختی است. حالا مخصوصا آفتی هم هست در دزفول که برای دختران شهرستان هیچ برنامه ای نداریم. واقعا این اشکال به ما وارد است. ما کدام مسجدمان برنامه های ثابت، هفتگی هم، ماهانه اصلا برای دختران مذهبی داریم؟ و بعد انتظار داریم که حالا یک تغییر شگرفی هم راه بیفتد و بعد می گوئیم: خواستگاری که می روم دختر چادری نیست!

اصلا کاری نکردیم که بخواهیم راهکار عملی بدهیم درمقابل راهکارهای غیرعملی. ولی آن چیزی که به نحو کلان باید به آن دقت کنیم سراغ آموزش وپرورش ورسانه ها رفتن است که شان اجتماعی هم دارند. حالا به دوستان هم گفتم که کار را کلان ببینید، خودتان راموثر در کلان آموزش وپرورش ببینید. موثر در کلان رسانه ها ببینید واین قله ها رافتح بکنید. کما اینکه دیگرانی که ایده فاسد دارند رفته اند واین قله ها رافتح کرده اند والان دارندبه ما ضربه می زنند.

دربخش شخصی و جزئی هر کس نسبت به خانواده اش موثر است وباید با آموزه هایی که گاهی اوقات خیلی ساده هستند، یعنی آموزه های اصیل اسلامی در تربیت صحیح، نقش خود را ایفا کند. برای ابراز محبت و بوسیدن ساده فرزند چقدر ثواب ذکرکرده اند، نشستن در جمع خانواده چقدر ثواب دارد، همین که به فرزندانمان اهمیت بدهیم، من گاهی اوقات دختران را می بینم که حجابشان را واقعا در ابتدای امر دوست دارند، چون احساس شخصیت می کنند. این نقش پدر خانواده وبرادر خانواده است که این جایگاه راببیند واینها همه فردی هستند ودراین باب صحبت زیاد است.

پس در جهت فردی و تکالیف خانوداگی کار بشدت می تواند ساده باشد اگر همت بکنیم، چون فضا واقعا دست نخورده است. برای نگاه کلان و در سطح عمومی کشور، این دو منبع تربیت اجتماعی را باید دریابیم؛ رسانه ها وعلی الخصوص صداوسیما ومسئله آموزش وپرورش ودانشگاه ها که بیشترین ارتباط جوان ها وکودکان و تمام افراد جامعه با این دوتا بخش است.

بیدار دز: بحث الگو سازی درمقوله عفاف وحجاب چیست؟

 نکته ی مهمی که باید به آن توجه کنیم این است که الگو سازی در بحث های تربیتی خیلی مطرح می شود، از سنین کودکی تا نوجوانی و نزدیک جوانی حتی در دوره های جوانی و برای بسیاری از انسان های بزرگسال، مسئله ی الگو ها محور است چون انسان ها خیلی اوقات مخصوصا در این زمانه ی فعلی به ظاهر بالغ می شوند، تحصیل میکنند ، مدرک می گیرند ولی بیشتر بلوغ مدرکی است تا بلوغ عقلی ، بلوغ و رشد عاقلانه نیست.

در بحث های تربیتی زیاد این را می گویند که انسان دوره ی ابتدایی اش دوره ی حیوانیتش است کم کم نشانه های انسانیت در انسان رشد میکند اگر مربی و معلم داشته باشد این مربی و معلم میتواند او را از حیوانیت جدا کند و به انسانیت برساند ولی معمولا دنبال این مسیر حرکت نمیکنیم و دارای این نواقص هستیم ، حالا انسان ها در جامعه ی ماهم همین مسئله را دارند ، دوره ی ما خیلی دوره ی لاف زدن است ، ادعای آزادی می کنیم ولی تبعیت از مد می کنیم ، ادعای حقوق زن میشود اما بیشترین چیزی که اتفاق می افتد ظلم به زن است . ادعای حقوق بشر است اما همراهش نابودی نسل هاست ، ادعای حفاظت از محیط زیست است اما آن چیزی که ثمره ی عملی اش است نابودی زیست بوم مخلوقات است . وحالا شما خودتان بشمارید تمامی این ادعاهایی که هست الان هم همینطور اند ، ادعای عقل و ادعای دانش می شود اما عملا همه مقلد و تابع اند،این ها نشان مید هد که به شدت مسئله ی الگوسازی مهم است، خیلی مهم است این جایگاه الگو در زندگی بشر، تا چه موقعی بشر باید از الگو تبعیت کند؟در چه مراتبی ، در چه قوانینی؟ آیا در عقاید میتواند از الگو تبعیت بکند؟ در رفتار چه؟ در ملکات چه باید بکند؟ الگو برای حرکت بشر به شدت نیاز است و چاره ای هم از آن نیست.

در مسئله ی الگو سازی این مسئله را نباید فراموش کنیم که الگوی هر نسلی، در هر دوره سنی، الگو در هرساحت تربیتی، باید به دقت انتخاب بشود، کار، کارساده ای نیست. عرض کردم خدمتتان ، نیاز به سازمان برنامه ریزی در مسائل اجتماعی وجود دارد.از اکثر افراد که بپرسید برای اصلاح یک عادت غلط مثلا یک عادت غذایی اشتباه چگونه باید وارد عمل شد؟!

 اولین کاری که میکنیم و به ذهنمان میرسد که انجام بدهیم و پدر و مادر ها هم همین کار را میکنند این جمله است؛که « پسرم یا دخترم این پفک را نخور انقدر بد است فلان اتفاق می افتد و…»

یک مستند در مورد سیر کار تربیتی در مدارس ژاپنی بود ، این ها نشان دادند در یک دوره ای برای اصلاح الگوی غذایی بچه ها چه کار کردند؟ دو سه نفر را با نشانه های خاص ، مثلا یک نفر هوش ذهنی بالا ، یک نفر با ظاهر فوتبالی خوب و … این ها میرفتند در آن کلاس. بچه هایی که در اول سال موقع صبحانه خوردن وقتی دوتا میز صبحانه می چیدند به سراغ کلم بروکلی و هویج و … نمیرفتند و سراغ فست فود ها میرفتند آخر به تبعیت از بچه هایی که الگو شده بودند کسی نگاه به غذاهای فست فودی نمیکرد ، ببینید این تاثیر الگو برای کودک است.

زحمت می کشند ، پول خرج می کنند تا یک کریس رونالدو درست بشود که الگو بشود، پول خرج میکنند تا یک سوپر استار هالیودی درست بشود که الگو قرارش بدهند پس در الگو سازی باید تلاش بکنیم و ما به شدت این پتانسیل هارا در اسلام داریم. فقط فعال نکردیم ، دفاع مقدس ما یک منبع و معدن غنی و تمام نا شدنی برای همه ی عرصه هاست. فقط نیاز دارد معدن کاوی باشد تا این جواهرات را به عرصه نمایش برساند.

لینک کوتاه: http://bidardez.ir/?p=2571

true
true
false
true

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید

√ کامل کردن گزینه های ستاره دار (*) الزامی است
√ آدرس پست الکترونیکی شما محفوظ بوده و نمایش داده نخواهد شد