×

منوی بالا

منوی اصلی

دسترسی سریع

اخبار سایت

false
false
false

آنجا بستر فرهنگی ماست، باید از این فرصت استفاده کنیم که فرهنگ مان را انتقال بدهیم./ اعضای شورای شهر وقت گفتند: اگر رفتید علی کله، کم و زیادی بود دردسر می شود؛ و بستر کار را برای ما فراهم نکردند/ اگر حضور نباشد، میدان خالی خواهد بود و کسانی با جرأت و جسارت کار خودشان را انجام می دهند.

 

در این چند سالی که در دزفول، ساحل رودخانه دز و  علی کله تاحدودی از نظر فضای تفریحی و گردشگری سر و سامانی گرفته است و علی کله به عنوان بهترین و معروفترین تفریحگاه های دزفول تبدیل شده است. اما  این روزها حرف و حدیث هایی به دنبال داشته؛ تب و تاب بیانیه ها، چه کنیم چه نکنیم، اما و اگرها ، چرا فساد و فحشا درعلی کله!؟ و از این جور موارد… برسر زبانهاست!

راستی چرا باید علی کله بدون مدیریت فرهنگی باشد!؟ هرکی، هرچی  بخواهد انجام بدهد و آزاد باشد!؟ آیا مردم دزفول قهرمان، این مدیریت را می پسندند؟

بر آن شدیم که با حجت الاسلام محمد طحان استاد دانشگاه و حوزه و یکی از فعالان فرهنگی گفتگویی داشته باشیم. در این چند سال هیچ کسی به اندازه حجت السلام طحان در این تفریحگاه برنامه های فرهنگی اجرا نکرده است. ایشان در مدت زمانی کوتاه با روحیه ی جهادی و خستگی ناپذیر کارهایی از جنس تمیز فرهنگی انجام دادند، که حتی در رسانه های خارج از کشور بازتاب داشت و علیه این برنامه ها  تخریب صورت گرفت. در ادامه این گفتگو را مطالعه بفرمایید.

لطفا خودتان را معرفی و بفرمایید مشغول چه کاری هستید و چه سابقه ی فرهنگی دارید؟

بنده محمد ظاهرطحان مشهور به طحان هستم. در حوزه و دانشگاه تدریس می کنم. تحصیلاتم را در حوزه و دانشگاه با مدارک سطح عالی دنبال کردم. مدرک رشته علوم و معارف اسلامی و  تفسیر قرآن را دارم و در دانشگاه، مدرس درس دانش خانواده و جمعیت می باشم، در بحث ازدواج و مشاوره ها هم فعالیت دارم. در رابطه با کارهای تبلیغی در زمینه های مختلف، در شهرهای مختلف، در استانهای گوناگون در جاهای متعدد از جمله پارک های تهران، ورزشگاه آزادی، ایستگاه های مترو، کوهستان و دریا -منظورم اروندکنار ایام راهیان نور- هرکجا توفیقی بوده برای خدمتگزاری و کار فرهنگی اعلام آمادگی کردیم و مشغول کار فرهنگی و تبلیغی بوده ایم. قبل از اینکه وارد حوزه ی علمیه بشویم، با جلسات قرائت قرآن و مساجد در ارتباط بودیم با سنین مختلف اعم از کودکان، نوجوانان، جوانان و جلسات مرسومی که در دزفول هست همکاری داشتیم و شخصیت ما این طوری شکل گرفته است. زمانی مسئولین جلسات ما شهدای عزیزی بودند و بعدش هم این میراثی که شهدا به ما رساندند،  تلاش کردیم ادامه دهنده راه این عزیزان باشیم. این ها را که می گویم نه تنها بنده، بلکه یک تعداد جوان خوش فکر و خوش سلیقه و پرتجربه بودند. در حقیقت  ما کارهای تبلیغی گروهی داشتیم بعد هم ثمره این کارها و تجربیات را در خدمت دانشگاه و مدارس آموزش و پرورش گذاشتیم و همین طور جاهایی که کار فرهنگی لازم بوده در حد توان مان انجام داده ایم.

به عنوان یک کارشناس مذهبی نظر دین را در مورد تفریح و شادی بیان بفرمایید؟

دین و مذهب ما می گوید یک بخش از زندگی ما تفریح هست. اما کدام تفریح؟ کدام شادی؟ کدام نشاط؟ بله آن تفریحی که می تواند روحیه نشاط و حرکت و تاثیر مثبت بر انسان بگذارد. حضورافراد متدین و مذهبی در اماکن تفریحی یک ضرورت فرهنگی است ، چرا که اگر این فضاها را رهاشان کردیم دیگرانی هستند که به طریقی دیگر از این ها استفاده می کنند.

یک خاطره عرض کنم: یادم هست با یک گروهی به باغ فین کاشان که یک منطقه گردشگری بین المللی است رفته بودیم. توریست های خارجی ها هم آنجا بودند. یک عده به خاطر وضع فرهنگی که پسند نمی کردند، اصلا از اتوبوس هم پیاده نشدند، ولی ما به همراه تعدادی داخل رفتیم. یک عده از خارجی ها را که می دیدیم با روی خوش به آن ها با زبان انگلیسی سلام می کردیم و آن ها از این رفتار یک روحانی خوشحال می شدند. آنجا آیت الله حائری شیرازی(ره) را دیدیم نشسته بود، ایشان یک وزنه اخلاقی بود. گفتیم: شما و اینجا، با این اوضاع!؟ ایشان با همان لهجه شیرازی گفتند: اگر شما اینجا نیایید، دیگران فکر می کنند ارث پدری شان هست، شما باید بیایید و از این فضا بهره ببرید. لذا هر وقت ایشان می خواستند سخنرانی کنند که در تلویزیون هم نشان می دهد مثلا در حافظیه یا سعدیه انجام می دادند؛ این روحیه نشاط و شادابی مذهبی را نشان می دهد.

 ما باید برنامه های مذهبی را از حالت هیئتی که در مکان خاصی و صرف سینه زنی و… باشد، به جاهای دیگر ببریم. البته آن سرجای خودش نیکوست، ولی باید جاهای دیگر را هم کشف، فتح، حفظ و معرفی نماییم. لذا بنده اول، وظیفه نیروهای مذهبی می دانم. یعنی ما باید احساس وظیفه بکنیم و این جاها را مدیریت شان کنیم. از شخص دیگری نخواهیم، اگر ما آمدیم، می توانیم بگوییم دیگران حمایت کنند.

برنامه های فرهنگی که در علی کله برگزار کردید، از چه زمانی شروع شد و چه مدت به طول انجامید؟

قبل از اینکه علی کله به عنوان تفریحگاه بشود ما در سواحل دز بچه های مساجد را اردو می بردیم و از این فضاها استفاده می کردیم. الان یک فضایی جذاب ایجاد شده و امکاناتی هست که عموم مردم به آنجا می روند.

در زمان محدود یک ماهه خواستیم یک نمونه ای نشان دهیم «که می شود و می توانیم». که حالا نمی دانم دیدند یا نه!

یک سری از دوستان پیگیری کردند و بقیه هم صرفا رفتند در جایی دیگر یادی کردند و دیگر تمام شد.

یک زمانی رفتیم شورای شهر وقت که دعوت کرده بودند، توضیح دادیم ما در تهران زیر نظر معاونت فرهنگی شهرداری که شهردار وقت آقای قالیباف بود برنامه ای داشتیم، خیلی خوب بود. در تفریحگاه های مختلفی در تهران با آن اوضاع یک گروه هایی بودیم آنجا رفتیم و تجربه داریم، می خواهیم برای شهر خودمان در این فضایی که ایجاد شده است کار کنیم، آن ها گفتند: اگر رفتید علی کله، کم و زیادی بود دردسر می شود، و ما گفتیم نگران نباشید. اصلا به ما یک پارک کوچک هم بدهید، ما راضی هستیم، آن ها به ما پارک کوچک هم ندادند. البته منظورم از ندادند، بستری بود که بایستی آماده می کردند و نکردند! می خواستم به آن بزرگواران بگویم که باید یا فرد را بشناسید یا کارنامه اش، یا برنامه اش را ببینید، بعد نگران باشید!

 گذشت و شورایی ها هم پیگیری نکردند؛ من از آنجا تصمیم گرفتم که آتش به اختیار باشم، خودجوش با تعدادی از بچه هایی که دغدغه مند، دلسوز کار فرهنگی، مرد میدان و مرد عمل هستند و صرفا حرف نمی زنند، وارد گود شدیم. حرف به جای خودش خوب هست، اما در کنار حرف عمل هم باید باشد.

شهید حاج قاسم سلیمانی را خدا رحمت کند، مرد میدان بود. نسبت به دیگران کمتر حرف می زد. ایشان جایگاهی داشت خیلی راحت در خیلی از مسائل سیاسی و غیر سیاسی می توانست موضع گیری بکند، ولی  صراط مستقیم و ولایت را اصل می دانست. یعنی هرجا موضع می گرفت این ها را مطرح می کرد، خیلی تو حاشیه ها نمی رفت. اما در میدان عمل خودش را نشان می داد، مرد میدان بود.

 به تعدادی از دوستان گفتیم: آقا بیایید یک کاری بکنیم، در این فضایی که بعضی ها سختشان هست که بروند، ما نه برای تفریح، بلکه برای تبلیغ  برویم. گفتند: چیکار کنیم؟ کاری از دست ما بر نمیاد. گفتم: مثل همه ی این خانواده ها که می آیند ما هم آنجا می نشینیم، زودتر می رویم جا می گیریم. با وسایل شخصی مان و موکت رفتیم. اول از کسی کمک نگرفتیم، حالا کسانی گفتند پشتیبانی می کنیم، ولی خودجوش رفتیم نشستیم. ما این تجربه را داریم .

  سال ها گذشت؛ الان هم که حرف و حدیث هایی اتفاق افتاده است. بنده  با کمال احترام نسبت به کسانی که اهل نظر هستند و بیانیه می دهند، بالاخره دغدغه مندند و دلسوز هستند، برادرانه عرض می کنم: بیایید با هم فکرکنیم و تصمیم بگیریم که کاری بکنیم. به عمل کار برآید، به سخندانی و سخنرانی نیست. یک بسم الله بگوییم و کار شروع بشود. ظاهرا منتخبین جدید شورای شهر هم وجهه فرهنگی دارند امیدواریم کمک بکنند.

آن زمان هم به شهردار وقت دزفول و هم به کسانی دیگر پیشنهادات زیادی دادیم،که می شود خیلی کار انجام داد. وقتی بنده آنجا بودم شهردار آمد، برنامه ها یی را که اجرا کردیم دیدند و پیشنهادهایی دادیم. گفتند مگر شما کارشناس هستید؟ گفتم نظرم را می دهم و شما با کارشناسان تان صحبت کنید، اگر به نظر شما کار کارشناسی هست بیاییم برای شما توضیح بدهیم. رفتند دیدند بله درست هست و گفتند برای توضیحات بیایید و ظاهرا می شود یک کارهایی کرد. متاسفانه شهردار که عوض شد کار خوابید. این مال حدود ۵ سال پیش بود که این ۵ سال همین طور گذشت و کاری انجام نشد.

در علی کله چه برنامه ها و اقدامات فرهنگی انجام دادید و استقبال مردم از این برنامه ها چطور بود؟

ما ابتدا دربین مردم و جمعیت جایگاه نماز آماده می کردیم که خیلی زحمت داشت . موقع نماز اذان پخش می کردیم. بعد اقامه نماز جماعت بود و بعد از نماز جماعت جلسه قرائت قرآن که در مساجد برگزار می شود برگزار می کردیم، همین دوتا کار را کردیم. بعد هم گفتیم: مثل سایر افرادی که آنجا هستند، ما هم برویم آنجا قدم بزنیم. دوستان گفتند چه فایده ای دارد؟

اولین فایده و هدف ما حضور بود، یعنی نشان دهیم کسانی هستند که حواسشان هست. اگر حضور نباشد، میدان خالی خواهد بود و کسانی با جرات و جسارت کار خودشان را انجام می دهند . من این را از متن دین عرض می کنم، آیه قرآن می فرماید: «إِنَّ الحَسَناتِ یُذهِبنَ السَّیِّئَاتِ» ما چرا از این نسخه شفابخش استفاده نمی کنیم؟ خوبی ها که آمدند بدی ها خجالت می کشند. من معتقدم اگر بدی جایی دیده می شود چون خوبی ها خودشان را نشان ندادند.

 یادم هست خیلی از دوستان را دعوت می کردیم  و به دلایل مختلفی نمی آمدند. باید بیایند و با حضور خودشان بگویند که ما هستیم. آنجا آیات امر به معروف همراه خودمان می بردیم و به دوستان می گفتیم: این مطالب را بخوانید تا بقیه بشنوند و بعد برویم در بین مردم امر به معروف کنیم و این برای شروع خوب هست. مردم دنبال کسی هستند که با آن ها حرف بزنند. باور کنید که مردم ما، مردم خوبی هستند. این هایی که از شهرهای دیگر می آیند حالا نمی شود همه را یک کاسه بکنیم. ما وقتی آنجا نماز جماعت می خواندیم، از شهرهای دیگر آمده بودند و می گفتند: من یک اتوبوس آوردم و کیف کردم احساس کردم اینجا مسجد است! خیلی خوشحال شدم، کاشکی همیشه اینطوری بود. اگر تعدادی از عموم مردم متدین حاضر باشند و برنامه باشد، که ما داشتیم؛ می شود کاری کرد. شهادت امام صادق (ع) و ایام دهه کرامت برنامه داشتیم. در آن یک ماه تجربیاتی خوبی به دست آوردیم. درسته طول عمر برنامه کم بود ولی عرضش زیاد بود. ولی متاسفانه کسی نخواست!

ما حتی می خواستیم امنیت جسمی، روحی، روانی و اخلاقی را تامین کنیم، می خواستیم گیت بندی و تفکیک بکنیم، برنامه های فرهنگی کلان و طرح داشتیم، تشکیل صداوسیمای نشاط در ساحل دز ، مسابقات فرهنگی و  پخش زنده رادیویی و تلویزیونی از جمله برنامه های مد نظر ما بود. اصلا می خواستیم فضا را فرهنگی بکنیم، بعد گردشگر دعوت کنیم. آنجا بستر فرهنگی ماست، باید از این فرصت استفاده کنیم که فرهنگ مان را انتقال بدهیم.

پایان بخش اول

لینک کوتاه: http://bidardez.ir/?p=3660

true
true
false
true

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید

√ کامل کردن گزینه های ستاره دار (*) الزامی است
√ آدرس پست الکترونیکی شما محفوظ بوده و نمایش داده نخواهد شد