false
چالش بین موافقان و مخالفان طبابتی پرطرفدار که حامیانش آن را با نام «طب اسلامی» میشناسند، این روزها بیشتر از همیشه است. موضوعی که حتی در سفر اخیر وزیر بهداشت به شهر قم و دیدار با دو مرجع معظم تقلید یعنی آیتالله مکارم شیرازی و آیتالله نوری همدانی هم یکی از مباحث اصلی بود. یکی از مهمترین مباحث مطرح شده در این دیدارها، تاکید این دو مرجع تقلید برای داشتن تخصص موردنظر جهت استفاده از دستورات طبی احادیث و روایات بود. موضوعی که یکی از چالشهای اصلی طب اسلامی هم هست و وجود افرادی سودجو که با سوءاستفاده از این عناوین و بدون داشتن هیچ تجربه و تخصصی اقدام به دریافت پولهای کلان از مراجعان میکنند، همواره با انتقاد و اعتراض همراه بوده است. بنابراین سراغ دکتر «حمیدرضا ضیایی»، دانشآموخته رشته پزشکی و یکی از پژوهشگران شناختهشدهای حوزه رفتیم تا به واکاوی چالشهای پیش روی طب نوین و طب سنتی بپردازیم. گفتوگویی که دور از چالش هم نبود. این گفتوگو را بخوانید.
سوءاستفاده از عنوان طب اسلامی، اخیراً بسیار مورد بحث و مناقشه است. وزارت بهداشت، معتقد است طب اسلامی نداریم؛ بعضی از مراجع هم وارد موضوع شدهاند، بعضی از آنها نظر وزارت بهداشت را تأیید میکنند و برخی میگویند دستورات طبی در اسلام داریم، اما موضوع مدونی بهنام طب اسلامی نداریم، در کنار همین نظر، توقع دارند آموزش و تخصص آن ایجاد شود. لطفاً بفرمایید موضوع خاص و مدونی بهنام طب اسلامی داریم یا خیر؟
اینکه طب اسلامی داریم یا خیر، یک بحث کلی است؛ اما میتوان این پرسش را با پرسشهای دیگری پاسخ داد: آیا ما فقه اسلامی داریم؟ آیا اقتصاد اسلامی داریم؟ آیا فرهنگ اسلامی داریم؟ آیا تاریخ اسلامی داریم؟
بهعنوان مثال، یکی از کتابهایی که طلبههای حوزه علمیه باید بخوانند، «مکاسب» است. مکاسب، کتابی است که کمتر از ۱۰۰ حدیث درباره مسائل اقتصادی در آن آمده است و علما، آن را کتاب «اقتصاد اسلامی» میدانند. سؤال اینجاست همانطور که یکی از علماء در قم فرمودند اگر کتاب اقتصاد اسلامی با کمتر از ۱۰۰ حدیث نوشته و تدریس میشود، آیا با ۱۲ تا ۱۵ هزار روایت طبی، نمیتوانیم مکتبی بهنام «طب اسلامی» داشته باشیم؟
اجازه بدهید بعضی سخنان امام خمینی و رهبر گرانقدرمان را مرور کنیم. امام خمینی (ره) میفرمایند: «غرب همهچیز [را] استعماری دارد: طب استعماری دارد، فرهنگ استعماری دارد، که برای کشورهای عقبافتاده صادر میکنند. آنها میخواهند ما وابسته باشیم و چیزهایی که به ما میدهند وابستگی میآورد…» (صحیفه نور، ج ۱۲، ص ۴). مخالفان طب اسلامی اجازه دهند ما حرف بنیانگذار انقلاب اسلامی را بپذیریم که طب غربی را استعماری میدانند، نه راهگشا و کارآمد! ما معتقدیم همین طب استعماری، اگر اصلاح شود، مفاد آن در قرآن و روایات وجود دارد. حال، اسم این طب را چه بگذاریم؟! طب هندی؟ طب یهودی؟! طب سنتی؟!
بسیاری از علمای حوزوی نیز، معتقدند که طب اسلامی داریم. بنابراین اعتقاد داریم که در اسلام، طب مطرح شده است، اما پزشکان، دانشگاهیان، حوزویان و دیگر دستاندرکاران سلامت مردم، به این بحث ورود نکردهاند و پژوهشهای لازم را انجام ندادهاند. در نتیجه، میبینیم که بعضی بزرگوارانی که حتی در گذشته از حامیان طب اسلامی بودهاند، اکنون میگویند طب اسلامی نداریم. البته شاید دلیل این ادعا این است که اطلاعاتی که بهدست آنها رسیده، مخدوش و مورد بحث بوده است. در بعضی موارد، حقیقتاً خرافات را به جای طب اسلامی به خورد مردم میدهند. وارد کردن خرافات در طب اسلامی، خیانت و ضربه زدن به این مکتب است.
اما بحث اساسی این است که چرا باید از مراجع، استفاده ابزاری شود و از اختلاف نظرهای علمی و اجتماعی مراجع و سایر علمای اسلام سوءاستفادههای سیاسی شود؟ درصورتیکه اگر بافت حوزهها را بشناسیم، متوجه میشویم که در طول تاریخ
۱۴۰۰ ساله اخیر، این اختلاف نظرها در تمام سطوح و مسائل ریز و درشت وجود داشته است و خواهد داشت. متأسفانه اختلافنظر، بین دانشمندان و سیاسیون غربی، «آزاداندیشی» و «دموکراسی» نامیده میشود، اما در جمهوری اسلامی یا حوزه علمیه، تضاد و کشمکش، و حتی اختلاف سلیقه، بهانهای برای زیر سؤال بردن اصل دین، نمایش داده میشود.
الان یکی از مهمترین انتقادهایی که در حوزه طب اسلامی مطرح است، وجود سودجویان و کلاهبردارانی است که بهنام طب اسلامی و بدون هیچ تخصصی برای خود شهرت دست و پا میکنند و درآمدهای کلان به جیب میزنند. چگونه میتوان از چنین سوءاستفادههایی پیشگیری کرد؟
به اعتقاد امام خمینی (ره)، اگر کسی (به ویژه یک روحانی) در لباس اسلام و قرآن خطا کند، این خطا را بهنام آن شخص نمینویسند. بلکه به پای دین و کتاب آسمانیاش میگذارند. بنابراین مهمترین نکته این است که بحثهای قرآنی، از جمله طب اسلامی را شخصمحور نکنیم. ضمن اینکه مردم نباید افراد را معصوم و عاری از خطا و اشتباه تلقی کنند. اما اگر کسی در حوزه طب اسلامی دچار اشتباه یا انحراف شود، نباید به کل منکر وجود طب اسلامی شویم! همانطور که با خطای یک پزشک و حتی دهها پزشک در طب نوین، منکر زحمات طب نوین نشده و نخواهیم شد.
در گام بعد توصیه میشود کتب و دایرهالمعارف طب اسلامی تألیف، بررسی و به ورطه آزمایش گذاشته شود تا جامعه، عقبه این مکتب را بشناسند. اگر علما، دانشمندان و پزشکان محقق، آیات و روایات مربوط به طب اسلامی را تفسیر کنند و در مورد آنها، حکمت بنویسند، بسیاری از مشکلات حل میشود.
مثلاً امام صادق (ع) در حدیثی فرمودهاند «ما دوست داریم سیب را با پوست بخوریم.» (الکافی، ج ۶، ص ۳۵۰). آیا ایشان از روی علاقه یا هوای نفس این حرف را میزنند؟ خیر! زیرا در قرآن آمده است که «پیامبر از روی هوای نفس سخن نمیگوید.» و در طول تاریخ زندگی پیامبر ؟ص؟ و ائمه ؟عهم؟ نیز، یک اشتباه از ایشان سر نزده است. بنابراین، حتماً دلیلی دارد که بهتر است سیب را با پوست بخوریم.
طی تحقیقات، دریافتیم که مادهای بهنام کوئرستین در پوست سیب به مقدار زیاد (و در خود سیب،
به مقدار ناچیز) وجود دارد که از سرطان، دیابت، آلزایمر و بسیاری از بیماریها پیشگیری، و به درمان آنها کمک میکند. آمریکاییها داروی کوئرستین را به صورت شیمیایی تولید کردهاند و میفروشند. درحالیکه اگر پای درخت سیب (که دستکاری ژنتیکی نشده)، کود شیمیایی ریخته نشود، و سیب ارگانیک بهدست مردم برسد، با مصرف پوست سیب، دیگر نیازی به این دارو نیست. اگر این حکمتها را در کنار تحقیقات علمی طب نوین قرار دهیم و برای مردم بیان کنیم، سطح آگاهی مردم بالا میرود. از بیمار شدن خود جلوگیری میکنند و در صورت بروز بیماری، گول افراد سودجو را هم نمیخورند.
نکته دیگری که درباره طب اسلامی مطرح است، آن است که ادعا میشود در طب اسلامی، همه بیماریها قابل درمان هستند. این گزاره چقدر قابل دفاع است و اصلاً چنین ادعایی وجود دارد؟
تقریباً بله. البته بشرطها و شروطها. ابتدا باید نان مصرفی مردم اصلاح شود؛ خوراکیهای مضر را حذف و توصیههای سبک زندگی اسلامی را رعایت کنیم. توجه داشته باشید که توصیههای طبی اسلامی، بیشتر جنبه پیشگیرانه دارند و در وهله بعد به درمان کمک میکنند.
نکته مهم دیگر این است که کلمه «شفاء» به معنای درمان بیماریهای روحی و جسمی، چهار بار در قرآن آمده است، که برای تحقق «شفاء» باید با این محورها همراه شود: الف) سوره یونس آیه ۵۷ به نقش مهم کلام در شفاء اشاره دارد، ب) سوره نحل آیه ۶۹ به نقش میوهها، گیاهان و خوراکیها در شفاء اشاره دارد،
ج) سوره اسراء آیه ۸۲ به نقش قرآن در شفاء اشاره دارد، د) سوره فصلت آیه ۴۴ به نقش ایمان در شفاء اشاره دارد.
در واقع مصرف داروها، تنها بخشی از درمان است؛ لازم است در کنار آن، ایمان داشته باشیم و واجبات دینی خود را انجام دهیم. قرآن، به خودی خود شفابخش است که نباید از مطالعه و تأمل در آن غافل شویم. البته این موارد مختص مسلمانان است، از یک فرد مسیحی انتظار نمیرود که نماز بخواند تا شفا بگیرد؛ اتفاقاً میبینیم که بعضی حاجتمندان ادیان دیگر، خیلی سریعتر از بعضی مسلمانان، از ائمه ما حاجت میگیرند. زیرا همین که آنها به مناسک دین خود عمل کنند، کافی است و از زمره افراد بیایمان خارج هستند.
تشخیص بیماریها در طب اسلامی چگونه است؟ مثلاً درمان بیماری دیابت یا کمکاری تیروئید چگونه از آیات و روایات استخراج میشود؟
در تشخیص، مهمترین پارامتر که هیچ چیز جایش را نمیگیرد، تاریخچه و شرح حال بیمار است. مثلاً ممکن است در یک خانواده، زمینه ارثی ابتلا به دیابت وجود داشته باشد؛ پس احتمال دارد فرزندان آنها نیز به دیابت مبتلا شوند. از طرفی، ما علم خود را از آیات و روایات میگیریم؛ اما ائمه علم لدنی دارند و وقتی به چهره مراجعهکننده مینگرند، متوجه میشوند که مشکل او چیست و درمان متناسب با بیماریاش را تجویز میکنند.
مثلاً چهره برافروخته علامت فشار خون است؛
اما فشار خون حدود ۳۰ عامل دارد. وقتی بیماری با چهره برافروخته نزد امام معصوم (ع) میرود، حضرت به چهره او نگاه میکند و متوجه میشود که کدام عامل در این فرد بروز کرده است؛ از این رو، ممکن است تجویز همان معصوم، برای بیمار دیگر با چهره برافروخته، داروی دیگری باشد.
این اطلاعات باید مستند و به حکیم یا طبیب اسلامی منتقل شود که اگر مثلاً آقایی در n سالگی با فلان علائم به شما مراجعه کرد، مشکل او کمبود فلان عنصر است و باید فلان دارو را برایش تجویز کنید.
البته باید این نکته را هم بدانیم که رویکرد طب اسلامی در مقابل بیماریها، پیشگیرانه است؛
اما اینطور نیست که به درمان توجهی نداشته باشد. ضمن اینکه بعضی از بیماریها، از دیدگاه ما بیماری محسوب میشود، اما از دیدگاه ذات باریتعالی، بیماری نیست؛ مثل سرماخوردگی، که سیستم ایمنی بدن را ارتقا میدهد.
در سبک زندگی شهری امروز چگونه میتوانیم امنیت غذاییمان را تأمین کنیم؟
به اعتقاد امام خمینی ؟ره؟، نگاه غرب در بحث درمان، نگاهی اقتصادی است و به سود خود میاندیشد. بنابراین به توصیه ایشان، در طب، هرچه را که طب غربی در زمینه درمان با داروهای شیمیایی میگوید، با شک و تردید نگاه کنید. چون داروهای آنها اکثراً طی مدت کوتاهی از رده درمانی خارج میشود؛ لذا در اکثر موارد چیزی را از دست نمیدهید!
در بحث تغذیه، هر چه در توصیههای قرآنی و روایتها آمده است، رعایت کنید؛ حتی آنهایی را که علم امروز نتوانسته اثبات کند.
برای اینکه خوراکیهایمان را اصلاح کنیم، باید به توصیههای قرآن و معصومین برگردیم؛
طبق رهنمودهای قرآن، باید به طعام خود نگاه کنیم. این نگاه، تنها نگاه ظاهری نیست. باید به کیفیت ماده، طیب یا خبیث بودن، حلال یا حرام بودن آن دقت کنیم. اگر بتوانیم این نگاه دقیق را در جامعه جا بیندازیم که چه خوراکیهایی طیب و چه خوراکیهایی خبیث هستند، میتوانیم از تمام بیماریها پیشگیری کنیم و به درمان بیماران کمک کنیم.
رشته تحصیلی شما در دانشگاه، پزشکی بوده است و در زمینه طب اسلامی هم تحقیق و پژوهش میکنید. در واقع در زمین هر دو مکتب طبی بازی کردهاید. پیشنهادتان برای خاتمه مشاجرات بین طرفداران این دو مکتب و به نتیجه رسیدن مردم در انتخاب مکتب طبی کارآمد چیست؟
مردم چند دسته هستند؛ عوام، خواص و شاید خیلی خواص! درباره میزان اطلاعات لازم برای هر دسته از مردم، تفاوت وجود دارد. افراد خیلی خاص، مثل علامه حسنزاده آملی، آیتالله جوادی آملی، آیتالله نوری همدانی و…، اطلاعات لازم را دارند و بابت کمکاریها و اشتباهات، غصه میخورند.
درباره تشخیص خواص، ممکن است دچار اشتباه شویم؛ زیرا بعضی از افراد، تنها لباس خواص را پوشیدهاند، اما در واقع، از بسیاری از عوام ناآگاهترند. بعضی از خواص هم هستند که اطلاعات کافی به دستشان نرسیده است، که این مسأله به دلیل ضعف و کمکاری روحانیت و پزشکان پژوهشگر است.
اما عوام را باید از طریق تریبونهای گوناگون، روضهها، مساجد، تکیهها، مدارس و… آگاه کنیم. مردم تشنه علم و اطلاعات هستند، باید برایشان خوراک علمی فراهم کرد.
لینک کوتاه: http://bidardez.ir/?p=2000
true
true
false
true
سلام و سپاس فراوان از اشتراک گذاریتون مطالب سایت عالیه
تو زمینه ای که فعالیت میکنید جزو بهترین سایت ها هستید
طب اسلامی یکی از کامل ترین نوع طبابت است